جهان های ممکن در اندیشه پلنتینگا و نسبت آن با مفهوم نفس الامر در فلسفه اسلامی
زالی مصطفی, عالمی روح اله, قوام صفری مهدی
اگرچه به نظر می رسد مفاهیم ضرورت و امکان (مفاهیم وجهی) مفاهیم جدایی ناپذیر مابعدالطبیعه هستند، فلاسفه تجربه گرا به طور سنتی این مفاهیم را مورد نقد قرار داده اند. در قرن بیستم نیز چنین انتقاداتی توسط کوآین(Quine) در قالبی جدید صورت گرفته است. با وجود این، طرح مفهوم تکثر جهان های ممکن در معناشناسی منطق موجهات، زمینه ساز این باور شد که می توان بر چالش تجربه گرایی غلبه کرد. در تبیین سرشت جهان های ممکن، دو رویکرد متفاوت وجود دارد. گروهی از فلاسفه از رویکرد نام گرایی تقلیلی در بیان مفاهیم وجهی استفاده می کنند و سایر مفاهیم وجهی را به مفهوم جهان های ممکن تقلیل می دهند و در مقابل، برخی از فلاسفه معتقدند مفاهیم جهان های ممکن، ضرورت، امکان، ذاتی و عرضی اجزای یک شبکه هستند. در این مقاله ،پس از اشاره ای به رویکرد اول، انتقادی که پلنتینگا به عنوان نماینده شاخص جریان دوم به رویکرد نام گرایی تقلیلی وارد کرده است و همچنین تبیین او از ماهیت جهان ممکن شرح داده میشود و نشان داده خواهد شد که مفهوم کلیدی در اندیشه پلانتینگا وضعیت امور است و وی یک جهان ممکن را وضعیت اموری بیشینه می داند. این مساله تبیین خواهد شد، که درک پلنتینگا از مفهوم جهان های ممکن، با مفهوم نفس الامر در نظر حکمای مسلمان قابل تطبیق است اگرچه تمایزات مشهودی نیز با آن دارد.
نام گرایی تقلیلی;بالفعل انگاری;وضعیت امور;جهان ممکن;نفس الامر;