نماز، زیباترین جلوه پرستش است که در قالب فرامینی از سوی حضرت حق و توسط پیام آور او به بشریت ارزانی شده است. در اهمیت آن همین بس که در روایات، عدل اسلام شمرده شده و تارکان آن در زبان قرآن، سالکان دوزخ اند. از نظر مولوی نماز صرف یک عمل نیست؛ بلکه راهی است که آدمی را به حضرت حق و عالم قدس واصل می کند. نماز واقعی مقدماتی دارد که نمازگزار باید در جنبه های ظاهری و باطنی آن را رعایت نماید. نماز حقیقتی ذومراتب است؛ لذا نماز عوام با نماز عشاق متفاوت است. حقیقت نماز، نجوای با حضرت حق است که شروع آن همراه با علم، قیام آن همراه با حیا، ادای آن با تعظیم، خروج از آن با خوف، و نهایت آن اعراض از ماسوی الله و استغراق در بحر شهود معبود است. وقوف نمازگزار مقابل خداوند تمثیلی از حضور انسان نزد حضرت حق در قیامت است و هر یک از آداب و حرکات نمازگزار، نشانه ای از گفتگوی او با خداوند در قیامت کبراست.