مفهوم «جهانهای ممکن»، که ظاهرا نخستین بار لایب نیتس آن را به کار برد، در دوران اخیر به واسطه نقشی که در دلالت شناسی منطق موجهات داشته است، بدان توجه شده است. مهم ترین نظریاتی که در باب جهانهای ممکن وجود دارد، به دو دسته کلی فعلیت گرایی و امکان گرایی تقسیم می شوند که از هر یک روایتهای مختلفی ارایه شده است. در این جستار، روایتهای دیوید لویس و کریپکی از امکان گرایی و روایتهای رابرت استالنکر، رودریک چیزم، رابرت آدامز والوین پلنتینگا از فعلیت گرایی نقد و بررسی شده است.