نوشتار حاضر در پی آن است که ضمن بررسی اثر یکی از صاحب نظران مطرح در این حوزه، با رویکرد توصیفی تحلیلی، به بررسی مناسبات علم و دین از منظر هانس کونگ به عنوان یکی از نظریه پردازان معاصر، بپردازد. به نظر می رسد که هانس کونگ ضمن آنکه خود یک مسیحی معتقد به شمار می رود و دلبستگی او همواره به سمت تلاش در بهینه سازی رابطه میان علم و دین بوده است که مهمترین آرا ء او بصورت پراکنده و نوشته هایش بیان گردیده است. کونگ به فراخور ممکن، در این مبحث ورود نموده است. هرگاه فرضیه ای در علوم مختلف مطرح می گردد و پس از مدتی فرضیه های تازه تری آن را کنار می زنند و یا بعضا به صورت قانون مقبولیت عام پیدا می کنند در حالی که ادیان همه برای اجرای دستورهای یک منبع متعالی قیام کرده اند و حال که علم را پیامبری نیست پس هر لحظه بشر در انتظار فرضیه و نظریه تازه ای است، در واقع با ابزار علم امروزی دین منطقا قابل نفی نیست. چنانکه از کلام وی نیز چنین استنباط می گردد. بر این اساس، این نوشتار بر آن است تا با ارائه کلیتی از مباحث مطروحه در این حوزه چگونگی رابطه این دو مقوله مهم را از نگاه این فیلسوف بویژه در برخی حوزه های کاربردی مانند آغاز جهان، خلقت و غیره بررسی نماید. کونگ را می توان یکی از حامیان نظریه سازگاری بلکه همکاری و تعاضد قلمداد کرد.
علم نجوم;هانس کونگ;فیزیک;فلسفه علم;هماهنگی علم و دین;علم و دین;فلسفه دین;کتاب علم و دین;