مساله بداهت وجود در بستری مخالف با اصالت وجود یا بی توجه به اصالت وجود مطرح شده است. ابن سینا از بداهت موجود سخن گفته است در حالی که در آثار فخر رازی و خواجه نصیر الدین طوسی و فیلسوفان و متکلمان بعد از آن دو از بداهت وجود سخن به میان آمده است. برخی از فیلسوفان تذکر داده اند که کلمه وجود در آثار افرادی هم چون خواجه نصیرالدین طوسی به معنای موجودیت است. با پذیرش اصالت وجود و توجه به این که حقیقت وجود در ذهن نمی آید، آن چه از وجود فهم می شود صرفا لوازم وجود است و حقیقت وجود فقط با علم حضوری ادراک می شود. علم حضوری به تصور و تصدیق تقسیم نمی شود. بنابراین بداهت مفهوم وجود از منظر اصالت وجود به معنای بداهت فهم لوازم وجود یا بداهت تحقق معنون این عنوان- عنوان وجود- که همان حقیقت وجود است خواهد بود.