شریعت، طریقت، حقیقت، از منظر ابن فارض و شیخ محمود شبستری
گودرزی محمد
زنجان
بهار/ 1388
دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان
هماره در طول تاريخ تفكر عرفانی، ميان نوع نگاه عارف و تلقی فقيه از دين، تفاوت جدیوجود داشته است. فقيه متشرع تمام دين را محدود به شريعت می پندارد و ماورای آن را كفر وبدعت می شمارد؛ در حالی كه عارف، دين را شريعت و طريقت و حقيقت می دانـد و شـريعترا ظاهر دين می نامد. از اينجاست كه جماعتی از فقهاء، عرفای حقه الهـی را شـريعت گريـز وحتی شريعت ستيز می خوانند و عرفاء، فقهاء را سطحی نگر و ظاهر بين خطاب می نمايند. ايـنتفاوت در نوع نگاه؛ گاه به خصومت كشيده می شود و فقيه، عارف را تكفير می كند و كـافرشمی خواند و ريختن خونش را مباح می داند و از آن سوی عارف، فقيه پای بند به شريعت را دراين امر مأجور می داند و بر وی ترحم روا می دارد.می توان گفت: آنچه زبان فقيه متشرع را به تكفير می گشايد؛ زاييـده دو علـت اسـت: علـتنخست به نگاه سطحی نگر و ظاهر بين فقيه به دين برمی گردد و دومين علت به رفتار شـريعتگريزی برخی حلقه های جهله صوفيه عارف نما كه با سرباز زدن از عمل بـه شـريعت، عرفـایحقه الهی را بيشتر در مظان اتهام قرار می دهند؛ بازمی گردد.در اين مقاله برآنيم تا به تبيين جايگاه شريعت و طريقت و حقيقت نزد عرفـای حقـه الهـیبويژه شيخ محمود شبستری و ابن فارض مصری بپردازيم.
ایمان;حقیقت;شیخ محمود شبستری;احسان;فقیه;شریعت;عارفان (مسلمان); اسلام;احسان;طریقت;ابن فارض مصری;