از ديرباز عرفان و تصوف مـورد حمـلات شـديد متـشرعان دينـی و در برخـی مـوارد بـاتعرّضات فلاسفه روبرو شده است و چه از لحاظ برخـورد تئـوريكی، چـه از لحـاظ فيزيكـی،بی مهری فراوانی را متحمل گرديد، كه ركود ظاهری عرفان را در ادوار مختلف شـاهد هـستيم،اما در اين بين برخی متشرعان دينی و فلاسفه ديدگاه های دوگانه ای با پديده عرفان داشته انـد وكما فی السابق دارند ولی اغلب موارد علی رغم مخالفت شديد با عرفان، انديشه های عارفانه راپشتوانه قدرت تفكر خويش ساخته و نه تنها از آن سود جسته، بلكه جهت تكامل بخشيدن بـهانديشه های فلسفی و دينی خويش دست به اصلاحات مفيدی زده اند، نوشته حاضـر در جهـتشناساندن پی رنگ عرفان و عوامل مبارزات شريعت بـا طريقـت و بيـان ديـدگاه هـای دوگانـهمتشرعان و فلاسفه ترتيب يافته است كه در خلال آن به نظريات برخـی فقهـا و فيلـسوفان بـهظاهر مخالف كه متابعت از انديشه ها عرفـانی را سـرلوحه ضـمير خـويش سـاخته انـد را بيـانمی كند.
سید حیدر آملی;عرفان اسلامی;فیض کاشانی;عرفان و شریعت;زهد;فلسفه (خاص);تصوف;ملاهادی سبزواری;
امامت;فلسفه اشراقی;فلسفه مشاء;تقابل شریعت با عرفان;تقابل فلسفه با عرفان;