نوستالژی که آن را غم غربت و حسرت و دلتنگی برای گذشته معنا کرده اند یکی از بن مایه های رایج در ادبیات عرفانی است. ادبیات عرفانی با توجه به مضمون و محتوای خود، قابلیت ذاتی تحلیل نوستالژیک را دارد و از آن جا که نگاه حسرت بار به گذشته در تصوف و عرفان اسلامی در دوره هایی تشدید می شود و تبلور تجلی این نگرش، در متون عرفانی نیز تاثیر گذار بوده است، بررسی این مفهوم می تواند گامی نو در شناخت بیشتر اندیشه نویسندگان این آثار باشد. در پژوهش حاضر سعی بر آن است که میزان و چگونگی بهره مندی رساله های فارسی شهاب الدین سهروردی از عاطفه نوستالژیک نمایش داده شود.نوستالژی زمان و مکان، غم دوری از وطن و اشتیاق آرمان شهر، نوستالژی احوال خاص از مولفه های نوستالژیک در رساله های سهروردی به شمار می رود. در این میان، حسرت و دلتنگی برای زادگاه و موطن اصلی، پر بسامد ترین مصداق می باشد.
نوستالژی;شهاب الدین سهروردی;ناکجا آباد;عالَم مثال(قسیم عالم معانی و ارواح و اجسام);عرفان;