نفس شناسى ملاصدرا و پژوهشهاى انسانشناسى معاصر
بیوک علیزاده، یاسر طاهر رحیمى
قم
تابستان/ 1392
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدسسره
بى اغراق مى توان گفت که علم النفس ملاصدرا با توجه به نظام و قواعد منسجمى که در این بحث ارائه مى دهد در رأس همه مباحث نفس شناسى در میان مکاتب مختلف فلسفه اسلامى قرار دارد. مباحث نفس شناسى ملاصدرا از سه منظر قابل بررسى است: اول بحث هاى روش شناختى در این مسئله؛ دوم اصولى که در این مبحث ارائه داده است، و سوم به کارگیرى لوازم این اصول در تدوین حکمت عملى و علوم روان شناختى. محتواى منسجم نفس شناسى ملاصدرا و اصولى که ارائه مى دهد، مى تواند به منزله نظریه اى رقیب براى نظریاتى که بر مبناى مادى گرایى در عصر ما شکل گرفته اند، تلقى شود. مقایسه و تبیین برترى و کارآمدى نفس شناسى صدرایى در مقایسه با بسیارى از انسان شناسى هاى معاصر از این سه منظر، هدف اصلى این مقاله است. دسترسى به شناختى جامع و کل نگر درباره انسان و امکان بحث منطقى پیرامون حقوق مشترک بشرى، ثمره بحث اول، گذر از اندیشه هایى همچون نهیلیسم، فرد محورى و بحران هویت، نتیجه بحث دوم، و امکان طراحى نظامى عملى و کاربردى در حوزه تعلیم و تربیت براساس نفس شناسى، ثمره بحث سوم خواهد بود.
انسان شناسی;نفس شناسی;علم النفس ملاصدرا;انسان شناسی معاصر;روانشناسی;فلسفه (عام);علم نفس;
جبر;تجرد نفس;انسان شناسی;نفس ناطقه;نگاه تک بعدی به انسان;هدفداری عالم;فلسفه حقوق اسلامی;جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء;کمیت گرایی;ذره گرایی;ترتیب عرضی انواع ;نظام اخلاقی حکمت متعالیه;انسان شناسی ملاصدرا;حرکت اشتدادی نفس;حق;خاستگاه حق;تشکیک خاصی;