گفتگو در بین انسانها را باید با تاریخ پیدایش بشر پیوند زد. انسانها، چون واجد زبان هستند، گفتگو را مسلط بر حوزههای مختلف زندگی روزمرهشان کرده و تعاملات اجتماعیشان را با گفتگو امکانپذیر میسازند. از جمله گفتگوها، گفتگوهای بینادینی است که در برخی از آموزههای ادیان به نحو صریح و یا ضمنی به آن اشاره شده است. این مفهوم و بحثهای پیرامون آن به سبب نقش بازدارندگیاش در دورکردن انسانها از خشونت و دستآویز قرارگرفتن آن توسط برخی از قدرتهای برتر در بین و پس از جنگ جهانی دوم، در سطح جهان فراگیر شد و جایگاه برجستهای در حوزههای مهم سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی بهدست آورد. در ایرانِ پس از انقلاب نیز، به سبب ظهور تحولات ساختاری دین در حوزه عمومی، بحث از گفتگوی ادیان شکل سازندهای به خود گرفت. همین امر موجب شکلگیری و طرح دیدگاههای گوناگون از سوی اندیشمندان دینی در جامعه ایران گردید. در این مقاله تلاش میشود با کاوش در گفتارها و نوشتارهای ناظر به گفتگوی بینادینی در ایران، فرایند نظری سه دیدگاه؛ یعنی گفتگو به مثابه کنشی تعاملمحور، ضرورتمحور و زمینهمحور بررسی شود.
گفتگوی ادیان;گفتگوی تعامل محور;گفتگوی ضرورت محور;گفتگوی زمینه محور;
عقلانیت شیعی;تساهل و تسامح دینی;جدال احسن;نسبت جهانی شدن با دین;جهانی شدن (جهانی سازی);دیگری دینی;فرهنگ مشترک اخلاقی;صلح ادیان ;روش شناسی گفتگوی دینی;داد و ستد دینی;گفت گوی تمدنها;حافظه تاریخی;کثرت گرایی دینی;