واکاوی تکفیر ابنسینا از سوی غزالی در مسئله علم خداوند به جزئیات
زهرا توازیانی
قم
تابستان / 1391
دانشگاه قم
غزالی، از تأثیرگذارترین متکلمان مسلمان، در کتاب تهافت الفلاسفه در مسئله سیزدهم به پریشانگویی فیلسوفان و تناقضات آنها در مسئله «علم خداوند به جزئیات» میپردازد. انگشت اتهام او صریحاً متوجه شخص ابنسینا در خصوص تلقی او از چگونگی علم خداوند به جزئیات است که به گمان غزالی این نوع تلقی عملاً انکار علم خداوند بوده و موجب کفر است. در این مقاله میکوشیم ضمن تبیین دیدگاه امام محمد غزالی و ابنسینا در این مسئله خاص، آن دیدگاهها را مقابل هم قرار داده و نشان دهیم که منشأ این اتهام صرفاً یک سوء فهم بوده است، آن هم از ناحیه کسی که مدعی است دغدغه دینیاش او را به این موضعگیری واداشته است. غزالی گمان میکرد که مشائیان و به طور مشخص ابنسینا، از ترس راه یافتن تغییر به ذات خداوندی، علم خدا به جزئیات را انکار کردهاند و این در حالی است که مشائیان خود "قدیم متغیر" را دارای فرضی عقلی میدانستند. پس بهتر آن بود که ایشان با مبنای خودشان علم خداوند به جزئیات را میپذیرفتند و نگران تغییر هم نمیبودند. امّا غزالی توجه نکرده است که خدا از نظر مشائیان نمیتواند همان قدیم متغیر باشد و بنابراین، این نتیجه در پایان این نوشته به دست آمده که انگیزه مشائیان و خصوصاً شخص ابنسینا در تبیین و تفسیر چگونگی علم خداوند به جزئیات مقدستر از آن بوده که نسبت کفر به ایشان روا باشد.
خداوند;محمد غزالی;علم خدا به جزئیات;علم علی النحو الکلی;علم کلام;ابن سینا;
خلقت;الباطنیه;صفات خدا;علم الهی;تکفیر فلاسفه;رابطه دین و فلسفه;تهافت الفلاسفه;حقیقت علم;علم خدا در قرآن;چگونگی علم خدا به موجودات;علم خدا به خویش;تغییر در ذات الهی;قدیم متغیر;نفس فلکی;گستره علم خداوند;علم حصولی خداوند;صور مرتسمه در ذات;فلسفه مشاء;انتقادات