نقد و بررسی کارآمدی منطق اثبات گرایانه درحوزه انسان پژوهی براساس اندیشه اسلامی
محمد جواد پیرمرادی
قم
زمستان / 1393
مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی
دگرگونی روش تحقیق از قیاس گرایی به استقراگرایی و در نهایت تعمیم آن از حوزه مطالعات طبیعت به قلمرو انسان با پیش فرضی اثباتگرایانه، زمینهساز پیدایش علوم انسانی جدید گردید که متکفل انسان پژوهی علمی است. در این مقاله ناکارآمدی تئوریک و عملی منطق اثباتگرایانه در قلمرو انسان پژوهی در جامعه اسلامی با روش تحلیلی - استنباطی و تفسیر مفهومی اسناد، بررسی و نشان داده شده است. از لحاظ نظری چهار دلیل برای ناکارآمدی منطق اثباتگرایی ارائه شده است؛ مهمترین دلیل اثباتگرایان برای بی معنایی گزاره های غیر تجربی - یعنی معیار تحقیق پذیری - خود تحقیق ناپذیر است. استقرا به عنوان تنها روش معتبر اثباتگراها ناکارآمد است و با چالشهای جدی مواجه می باشد. علم بی طرف و خالی از ارزش غیرممکن است و وجود ندارد. علم تجربی در حوزه شناخت انسان توانمند نیست. بنابراین نظریه علم واحد توهم است. از لحاظ عملی نیز ناکارآمدی این روش از دو جهت بررسی شده است: ناتوانی در تبیین ماهیت و رفتار انسان مطلوب جامعه اسلامی که نمونه کاملش رسول خدا(ص) است و همچنین تعارض بنیادین آنها با اسلام در روشهای حل مسئله.
تعلیم آموزه های دینی;انسان شناسی;انسان شناسی;اثبات گرایی;وحدت علم;استقرا گرایی;عینیت علم;
تجربه گرایی;کارل پوپر;ابطال پذیری;آگوست کنت;تجربه حسی;شناخت استقرایی;اصول تجربه گرایی;روش شناخت انسان;پیش فرض های انسان شناسی غربی;علم بیطرف;انحصار وجود در ماده;ماورای طبیعت;نگاه مادی به انسان;انسان در اسلام;سکولاریسم;فرانسیس بیکن;پیامبر;