تبیین عوامل و اهداف اتحاد استراتژیک میان آمریکا و اسرائیل در منطقه خاورمیانه
/ علي اكبر جعفري
رتبه علمي- پژوهشي
قدرتهای بزرگ بهمنظور تأمین منافع ملی و نیز تسلط بر مناطق ژئوپليتیک و ژئواستراتژیک جهان، با قدرتهای منطقهای متحد میشوند. ایالات متحده آمریکا بهعنوان یک قدرت بینالمللی با اسرائیل در منطقه ژئوپليتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه دارای اتحاد منحصر بهفرد میباشند، بهگونهای که این مسئله بهعنوان یکی از موضوعات بحثبرانگیز در روابط بینالملل تبدیل شده است. در مقاله حاضر در پاسخ به ماهیت و چرایی روابط گام به گام آمریکا و اسرائیل و تبدیل آن به روابط ویژه، سه متغیر و فرضیه مورد بررسی قرار گرفت: پیشینه تاریخی، ارزشها و فرهنگ مشترک؛ و نیز تأثیر گروههای لابی یهودی بر تصمیمات سیاست خارجی آمریکا، بهعنوان فرضیههای رقیب و با استناد به موارد گواه نشان داده شده است که این مؤلفهها بهتنهایی نمیتوانند پاسخ منطقی و قانعکننده به چرایی روابط منحصر بهفرد میان آمریکا و اسرائیل تلقی شوند. بنابراین، فرضیه اصلی تحت عنوان «منافع استراتژیک مشترک» که براساس نظریه نئورئالیسم در شاخصههای مختلف سیاسی و نظامی تدوین شده است، نشان میدهد که «متحدان استراتژیک» در به حداکثر رساندن منافع ملی خود از روشهای مختلف نرمافزاری، سختافزاری و یا ترکیبی از آنها که اصولاً در تضاد با منافع دولتهای خاورمیانه است، استفاده میکنند. همکاری تسلیحاتی دو كشور موجب شده است خاورمیانه هماکنون بزرگترین مسابقه تسلیحاتی جهان را بهخود اختصاص دهد. یافتههای پژوهش نشان ميدهد که میزان استحکام «اتحاد استراتژیک میان آمریکاو اسرائیل» و «انشقاق و ناامنی میان كشورهای منطقه خاورمیانه» دارای ارتباط معناداری است. راهکار برای دولتهای خاورمیانه جهت خروج از وضع موجود میتواند بر پایه استراتژی «موازنه تهدید» استوار شود. در نهایت، نقش ایران در شکلدهی به این رویکرد، با اهمیت ارزیابی شده است.