واکاوي گفتمان اخلاق در انديشه سياسي در عصر اطلاعات
/ حسن شمسيني غياثوند
دغدغه اصلي فلسفه سياسي در طول تاريخ پاسخگويي به مهمترين مسايل انساني همچون سعادت و خوشبختي انسان ها بوده است. در واقع هدف اساسي فلسفه سياسي رفع مهمترين چالش هاي بشري در عرصه عمومي و سياسي اعم از ماهيت عدالت، چيستي سعادت و نقش دولت در تحقق مهمترين نيازهاي بشري بوده است که تحقق اين موضوعات و اهداف با توجه به اخلاق ميسر خواهد شد. به همين دليل فلاسفه سياسي از گذشته تاکنون توجه خاصي به اخلاق و چگونگي تحقق آن در جامعه داشته اند، اما پاسخ و واکنش فلاسفه به اين مهم، توجه با شرايط زماني و مکاني بوده است. چنان که در عصر اطلاعات، دليل افزايش چالش هاي اخلاقي و هويتي در سطح جهاني و داخلي، هم چنين در عرصه فردي و اجتماعي توجه به اخلاق در فلسفه سياسي بسيار افزايش يافته است. مي توان گفت ماهيت و هدف اساسي مکاتب و فلاسفه سياسي غرب همچون جامعه گرايان، اعتماد گرايان، سنت گرايان، نسبي گرايان، هويت گرايان و .... و متفکراني همچون تيلر، فوکوياما، نيبور و پل تيليش، حول محور اخلاق صورت بندي شده است. به عبارت ديگر اخلاق شاکله اصلي فلسفه سياسي عصر جهاني شدن است، چنان که جهاني شدن تمامي ابعاد فلسفه سياسي کنوني را هم چون غايت انسان ها، ماهيت سياست، غايت دولت ها و کارکرد حکومت ها را متحول کرده است حتي بخشي از ويژگي هاي فلسفه سياسي عصر اطلاعات همچون فقدان آرمان گرايي و زوال در ادبيات فلسفه سياسي ساده سازي فلسفه سياسي و پوپوليستي شدن سياست (پوپوليسم فني) با توجه به اين مهم انجام شده است.