اين مقاله در نظر دارد تا در چهارچوب مطالعات امنيتي پست مدرن، تحولات صورت گرفته در مفهوم امنيت و همچنين عوامل مؤثر در شكل گيري اين تحولات در عصر پست مدرن را شناسايي کند. البته ازآنجاکه مشتق نمودن يک چارچوب تئوريک واحد در حوزه امنيت پست مدرن مقدور نيست، اين مقاله در صدد است تا ويژگي ها و خصوصياتي که امنيت را در عصر پست مدرن نسبت به گذشته متمايز مي کند به طورکلي در چارچوب مطالعات امنيتي پست مدرن بررسي کند. براين اساس تلاش برای شناخت و بررسي اين خصوصيات و ويژگي ها و عواملي که در ايجاد اين تحولات نقش داشته اند، نماي كلي اين مقاله را شامل مي شود. در اين راستا سوال محوري مقاله نيز اينگونه مطرح شده است كه در عصر پست مدرن، امنيت دچار چه تحولاتي شده است؟ و عوامل مؤثر در اين تحولات کدامند؟ يافته های مقاله نشان مي دهد كه اهميت يافتن بُعد ذهني امنيت و يا همان احساس امنيت به همراه فعال شدن امنيت اقتصادي، سياسي، فرهنگي، زيست محيطي و به خصوص امنيت اجتماعي در مقابل امنيت نظامي (امنيت موسع در مقابل امنيت مضيق)، به همراه شكسته شدن حاكميت انحصاري دولت در اين بخش و شالوده شکني از مرجع امنيت بودن آن و معرفي خود اين نهاد به عنوان يکي از عوامل ايجاد ناامني، تحولات اساسي اي هستند كه در عرصه ي امنيتي پديد آمده اند، كه خود اين مسائل نيز در نتيجه ي عواملي همچون گسترش تكنولوژي در عرصه هاي گوناگون، افزايش ناگهاني جمعيت، افزايش تعداد بازيگران، افزايش خطرات زيست محيطي و افزايش فقر و تبعيض به همراه فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان نظام دوقطبي مطرح شده اند