ديرزماني دگرگوني در نظام سياسي با مؤلفه¬هايي ساختاري در علم سياست شناخته مي¬شد كه نقش فرهنگ را چندان جدي نمی¬دانستند اما در دنياي پست مدرن، آن گونه كه «كيت نش» اشاره مي¬كند سياست با ظهور مؤلفه¬هايي مانند سياست هويت، سياست تفاوت و سياست جنبش¬هاي اجتماعي جديد، فرهنگي شده است. كنش¬گران عرصه¬ی سياست امروزه تنها افرادي نيستند كه با رأي دادن و مشاركت سياسي از طريق فرآيندهاي معمول شناخته شوند. افراد و گروه¬هايي در اين بين، راه¬هاي ديگري براي تأثيرگذاري و مشاركت در امر سياسي را برمي¬گزينند كه بيشتر متأثر از سبك زندگي فرهنگی جهاني¬شده است. اين مقاله تأثير تحولات سبك زندگي در پرتو جهاني¬شدن فرهنگ از رهگذر مفهوم مصرف¬گرايي در شكل عام و مصرف¬گرايي سياسي در شكل خاص را بر تقاضای دگرگوني سياسي كاوش كرده است. استدلال مقاله این است که جریان¬های جهانی سرمایه، کالا، خدمات، فناوری، ارتباطات و اطلاعات به طور فزاینده-ای کنترل دولت بر زمان و مکان را تضعیف کرده است. هویت¬های متعدد، سیطره¬ی دولت بر زمان تاریخی را که از طریق به کارگیری سنت و باز برساختن هویت ملّی میسر می¬شد، به چالش فرا می¬خوانند و در اين فضا مهم¬ترين مسئله براي دولت¬ها، پويايي و عقلانيت در تدوين و كاربست سياست¬هاي فرهنگي است.