: گذار از حقوق بين الملل دولت محور در عصر جهاني شدن
/ مجيد عباسي
، علي اكبر كياني
پس از گذشتن امواج عظيم جهاني شدن از روي همه ي ابعاد زندگي بشر، شاهد تحول در ساختار و عملكرد دولت ها چه در سطح ملّي و چه فراملّي هستيم. در بعد بين المللي با ظهور بحران ها و چالش هاي عظيم در زمينه هاي مختلف از يك سو و بي ميلي يا ناتواني دولتهاي محلي در حل و فصل اين دشواريها با سازوكارهاي موجود از سوي ديگر، ضرورت ايجاد و توسعه ي حكمراني جهاني كه منافع متقابل بشري را در نظر گرفته و به طور مؤثري به اين بحران ها بپردازد، ضرورت يافت. اهميت سازمان هاي غيردولتي و فراملّي در اين تحولات غير قابل انكار است. در واقع با شكل گرفتن جامعه ي جهاني، حكومتي جهاني نيز به طور جنيني و غيرمنسجم در حال ظهور است كه بالطبع به ايجاد و گسترش نظام حقوقي مطلوب خود مي پردازد. اين نظام حقوقي ديگر بين المللي نيست بلكه جهاني است و موجوديت نهاد دولت ملّي را پشت سر مي گذارد. هرچند در اين فرآيند، قدرتهاي غربي به واسطه ي امكانات گسترده تري كه دارند، نقش پررنگ تري در راستاي استقرار رژيمهاي مرتبط ايفا مي كنند و مي توان انتظار داشت كه روند امور را در راستاي منافع خود شكل دهند. اين مطالعه درصدد بررسي ابعاد اين گذار و تحقق حكمراني جهاني در عرصه ي حقوقي است