پژوهشي درباره عرصههاي بازرگاني بينالمللي در پرتو مقوله جهاني شدن است. کتاب حاضر که به عنوان منبع کمکدرسي براي دانشجويان رشتههاي اقتصاد و علوم سياسي در سطوح کارشناسي و کارشناسي ارشد تدوين شده است، به بحث درباره تحولات صورت گرفته در عرصه تجارت و بازرگاني بينالمللي بر اثر پديده جهانيسازي پرداخته است. نگارنده به آثار مهم اقتصادي و سياسي جهاني شدن در سيستم مديريت کشورها اشاره کرده و دگرگونيهاي بنياد ديني که در بسياري از کشورهاي مختلف دنيا به ويژه افزايش و يا کاهش قدرت خريد در آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. وي به ظهور قدرتهاي جديد مانند چين و هند و فشار آمدن اقتصادي و سياسي به برخي از کشورهاي ضعيف و متوسط دنيا پرداخته و مکانيسم تغييرات گسترده در آنها را مورد مطالعه قرار داده است. وي همچنين به تحولات صورت گرفته در عرصههاي تکنولوژيکي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي و سلطه همهجانبه امپرياليسم فرهنگي بر جهان اشاره کرده و تحولات تجاري در دوره جديد و رشد تجارت در سايه استعمارگري نوين را يکي از پيامدهاي مهم پديده جهانيسازي عنوان کرده و سيمايي از تجارت بينالملل در قرن بيستم و بيستويکم ارايه نموده است. نويسنده در ادامه به نظريه مختلف در مورد مسأله نابرابري تجاري در جهاني شدن پرداخته و معتقد است مقوله جهانيسازي جنبههاي نابرابري اقتصادي را گسترش ميدهد و اختلاف درآمد شديد، فقر، بيکاري و همچنين نابرابري در عرصههاي بهداشت، نرخ مرگ و مير نوزادان، گرسنگي و سوءتغذيه و تعليم و تربيت را حاصل جهانيسازي عنوان کرده است. راههاي تأثير تجارت بر نابرابري و جستجوي موانع توسعه، تحولات صورت گرفته در عرصههاي جغرافياي اجتماعي، قوانين و مقررات بينالمللي، پيشرفت سريع تکنولوژي و توان رقابت و عدم توان کشورها و مسأله تجارت جهاني با توجه به مقوله جهانيسازي از ديگر مندرجات اين کتاب است.