پديده جهانى شدن و به ويژه جهانى شدن اقتصاد، يك رويداد ناگهانى نيست بلكه از گذشته هاى دور شروع شده ولى در سال هاى اخير شتاب آن بيشتر شده است. در حقيقت از اواخر قرن نوزدهم ميلادى كشورهاى صنعتى به مرحله اى رسيده بودند كه از يك سو، بازارهاى داخلى آن ها نمى توانست سرمايه هاى فراوانى كه توسط مؤسسات توليدى يا انحصارات مالى انباشته شده بود، جذب كنند. از سوى ديگر، توليد فزاينده صنايع آن كشورها كه هر روز بر كميت و كيفيت اش افزوده مى شد، نياز به بازارهاى جديد داشت تا دچار ركود و بحران نشود. از اين رو، درپى شناخت و جذب بازارهاى جديد براى صدور سرمايه و كالاهاى خودشان بودند و جهانى شدن وارد مرحله جديدى شد. پس از جنگ جهانى دوم، جهانى شدن، شتاب بيشترى به خود گرفت. تشكيل سازمان ملل متحد در 1945 ميلادي، انتشار كتاب دهكده جهانى توسط مك لوهان در سال 1965م، و موج سوم توسط اُلوين تافلر 1979 م (پايان جنگ سرد 1989 م، فروپاشى اتحاد جماهير شوروى سابق 1991 م، تشكيل سازمان تجارت جهانى 1996 م و سرانجام اتحاد پولى يازده كشور اروپايى، باعث شد كه بحث جهانى شدن به اوج خود رسيده و تبديل به يكى از تازه ترين و رايج ترين مباحث گردد.