بدون تردید جهانی شدن یکی از مهم ترین موضوعات دنيای معاصر است. پدیده ای که تاثيرپذیری آن بر زندگی فردی و اجتماعی جوامع مختلف در سراسر دنيا انکارناپذیر است. به طوری که به جرات می توان گفت نه تنها هویت افراد در اکثر کشورها به چالش کشيده شده است، بلکه تاثير آن بر کوچک ترین واحد اجتماعی یعنی خانوار تا بزرگترین آن که دولت است مصون از این تاثيرپذیری نيست. افراد و خانواده ها همزمان با آشنا شدن با فرهنگ و ارزش های بومی و ملی خود از طریق شبکه سراسری اینترنت و شبکه های ماهواره ای تلویزیون با فرهنگ ها و ارزش های موجود در سراسر جهان آشنا می شوند. لذا بنيان خانواده و تحکيم آن به موضوعی مهم برای اکثر دولت های جهان تبدیل شده و بسياری از کشورها برای تقویت آن برنامه هایی دردست اجرا دارند و به همين منوال جوامع محلی و قومی در این فرآیند، تلاش دارند که هویت و اصالت خود را حفظ کنند. در همين رابطه اکثر دولت ها با این باور که جهانی شدن پدیده ای نيست که بتوان در مقابل آن ایستادگی کرد تلاش در جهت مدیریت آن داشته و اقليتی از دولت ها از کنار آن به سادگی عبور کرده، در حالی که زندگی اجتماعی و اقتصادی و حتی سياسی این کشورها از این پدیده متاثر شده که از دید دولتمردان به دور مانده یا خودآگاهانه نادیده انگاشته شده است. چهره بارز جهانی شدن در اقتصاد خودنمایی می کند و اقتصاددانان بيش از دیگران به این پدیده پرداخته اند معذلک کتب و مقالاتی که در سال های اخير پيرامون این موضوع چاپ و انتشار یافته، حاکی از آن است که این پدیده از نظر جامعه شناسان که جامعه شناختی جهانی و روابط بين المللی را مورد کنکاش قرار می دهند، جایگاه ویژه ای یافته است. لذا تبيين و تفسير جهانی شدن و آثار آن در زندگی افراد، خانواده، اقوام و مليت ها موجب شده است که جهانی شدن تبدیل به یک موضوع جامعه شناختی جهانی شود. بنابراین جهانی شدن را می توان از منظر اقتصاد، سياست، فرهنگ و جامعه شناسی مورد تحليل قرار داد. نوشتار حاضر تلاشی است در جهت معرفی این پدیده با تجدد و بنيادگرایی.