#بررسی ضرورت و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی دانشگاهها
#د، ۱۱۷ ص.: جدول
1
#هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ضرورت و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی دانشگاه ها است .بر این اساس، دو سأال پژوهشی پیرامون صضرورت آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی╗ و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی╗ مطرح و مورد مطالعه و مصاحبه از صاحبنظران و بررسی های نهایی قرار گرفته است .روش انجام پژوهش از نوع روش زمینه ای(گراند تئوری )بوده است .یافته ها مبین آن است که ضرورت و امکان آموزش فلسفه در فضای کنونی آموزش عالی با لحاظ هسته استادپروری که با هدف تربیت دانشجو فیلسوف و نخبه مد نظر می باشد قابل تحقق است .از طرفی این هسته با توجه به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق که از متخصصین آموزش فلسفه صورت پذیرفته است و بر اساس تحلیل کیفی و عقلانی برگرفته شده از محتواهای مکتوب و متن مصاحبه ها در5 بعد تعریف و تبیین نقش استاد فلسفه ورز، بازتعریف مفهوم دانشگاه فلسفه ورز، نقش محوری دانشجو(یادگیرنده فعال )فلسفی، جایگاه برنامه درسی آموزش فلسفه در آموزش عالی و ارزش یابی آموزش فلسفه و فلسفه ورزی تعریف می گردد که در مجموع در 38 مقوله از جمله :زندگانی غایت مند و هدف مدار، تفکر زمینه مند ساحت مدار، مهارت(فعالیت و گفتگو )فلسفی، پژوهش گری(کنجکاوی و جستجوگری )و ... می پردازد و برای هر بعد مقوله ای را می سنجد و در پایان نیز به محدودیت و چالش های پیش رو در آموزش فلسفه به دانشجویان علوم انسانی می پردازیم .این مدل5 وجهی راهگشای مبنایی و اجرایی ما در فضای آموزش عالی برای رسیدن به اهداف چون منش فلسفی، نگرش فلسفی، تولید علم و شناخت مبانی علم و زندگانی فلسفی می باشد .البته نکته قابل توجه در این پژوهش این نکته است که بایستی به دو وجه موضوع توجه نمود یکی چالش ها، تهدید ها و نقاط ضعف موجود در این بین می باشد و دیگری توجه به نقاط قوت، فرصت و رشد می باشد تا بتوانیم در بعد امکان در شرایط اجرایی سنجیده تر عمل نماییم .