این پژوهش درپی دغدغۀ نزدیک شدن به فهم رابطۀ میان خالق و مخلوق، شکل گرفت و از میان توجیهات موجود در این رابطه، قانون «علیت» و «تجلی» را به عنوان دو توجیه، که کارآمدترین پاسخ¬ها را به شبهات و دغدغه¬های موجود می¬دادند، مورد بررسی و نقد قرار داد. آنچه که در رابطه با رابطۀ بین علت و معلول به شدت مورد مناقشه است، دو لازمۀ علیت، یعنی ضرورت و سنخیت است، که در این پژوهش، این دو رابطه بررسی شده و ادلۀ موافقین و مخالفین مورد نقض و ابرام قرار گرفته است و نتیجه چنان شد که بدون ضرورت و سنخیت اصلاً علت به معنای هستی بخشی معنا ندارد، اما آنچه که در قانون علیت مشکل¬ساز به نظر می¬رسد دوئیت و تباین نهفته در این رابطه است، که تالی فاسدهایی مانند توحید عددی، شرک و ... را به دنبال خواهد داشت، به همین دلیل برخی بزرگان، دست از علیت متعارف برداشته و علیت واقعی را همان رابطه تجلی معرفی می¬نمایند، همین امر سبب شد تا این پژوهش نیز در صدد تبیین و بررسی این نظریه برآید و آن را در مسائلی مانند توحید و فروعات آن، و جبر و اختیار با علیت مقایسه نماید. نتیجۀ نهایی آن شد که هر دو نظریه با توجه به سطوح مختلف مخاطبین برای پیش¬برد اعتقاد الهی مفید و قابل تمسکند اما باتوجه به ادلۀ ذکر شده در بحث تجلی که مهمترین آن¬-ها بی¬نهایت بودن خداوند بود ـ و ادله دیگر مانند امکان فقری و ... درواقع زیرمجموعۀ این دلیل قرار می¬گرفت ـ و پاسخ به اشکالات گرفته شده به این استدلال مانند سازگاری «عدم تناهی خداوند متعال» با «وحدت تشکیکی» و «عین¬الربط» بودن موجودات دیگر، در نهایت نتیجه آن شد که نظریۀ تجلی توجیه روشن¬تری به دست خواهد داد. البته لازم به ذکر است که دلیل بی¬نهایت مستلزم تفکر و بحث بیشتری است و احیاناً پاسخ بعضی از اشکالات ممکن است کافی نباشد، ضمن اینکه این نظریه را نظریه برگزیده می¬دانیم، اما روی آن پافشاری متعصبانه نداریم و مدعی وجود برهان قاطع بر این نظریه نیستیم، چرا که در نظر گرفتن جوانب مسئله محتاج زمان بیشتری است و پیشنهاد این پژوهش نیز آنست که بر روی این استدلال تحقیق بیشتری صورت گیرد.