آسیب شناسی آراء خاورشناسان در تحلیل قصص قرآن (مقالات دائره المعارف لیدن(EQ
[پایاننامه]
/ربابه درخشانی
؛استاد مشاور: محمدعلی مهدوی راد
دانشکده علوم حدیث(شهرری)
، ۱۳۹۰
۵۱۶
کلیدواژه: قصههای قرآن، دایرهالمعارف قرآنEQ، خاورشناسان، نقد و بررسی، اسطوره،اقتباس
چاپی
کتابنامه: ص.۱۱۴ - ۱۰۱ ؛ همچنین بصورت زیرنویس
کارشناسی ارشد
، علوم قرآن و حدیث
1390/12/24
، دانشکده علوم حدیث(شهرری)
۱۹
چکیده :قصص قرآنی حجم گستردهای از معارف قرآنی را به خود اختصاص داده است، خاور شناسان در راستای مطالعات قرآنی واسلا می خود، به این موضوع بیش از مباحث دیگر توجه کرده اند .آنان همان طور که نسبت به قرآن رویکرد های مختلفی در پیش گرفتند، رویکردشان در مقیاس کوچکتر درباره قصص نیز متفاوت و گاه متناقض است، از این رو در این پژوهش بر آن شدهایم تا برخی دیدگاهها را درباره قصص قرآنی در چند مقاله از مقالات دایره المعارف قرآن)لیدن (نقد و آسیب شناسی کنیم .عناوین مقالات مورد بررسی در این پژوهش بدین ترتیباستMyths and Legends in the Quran (Angelike Neuwirth, Narratives(Claude Gilliot).Stories(David Marshall)Punishment:,البته در کنار آسیب شناسی نگاهی آراء نویسندگان، زوایای نگاهی و بسترهای شکل گیری و مبانی استنباط شده و زوایایی چون ساختار و روش تحقیق و منابع نیز تحلیل و نقد شده اند .در مجموع مقالات مشتمل بر شبهاتی بودند:مقاله قصص مشتمل بر قرآن ساخته ذهن پیامبر اسلام، قصص قرآن و اسطوره و افسانه، لقمان شخصیتی افسانهای، تصرف در جمع قرآن و عدم تناسب و وحدت موضوعی در سورهها، حروف مقطعه و مفهومی جدید، مریم خواهر هارون، پدر ابراهیم، یعقوب پسر ابراهیم و محمد پیامبر عرب، مقاله قصههای عذاب اقوام پیشین مشتمل بر تاریخ گذاری آیات قصص، مقالهاسطورهها و افسانهها در قرآن مشتمل بر شبهات تاثیرپذیری قرآن در بیان قصص از کتب و متون گذشته،تاثیرپذیری قرآن در بیان قصص از فرهنگ زمانه، اسطوره و افسانه بودن قصص قرآنی و شخصیتهای قرآنی، عفریت انتقال دهنده تخت ملکه سبا، قرآن و سخن کاهنان، آدم و برهنگی در بهشت، تاثیر آیین یهود بر اسلام)روزه داری،(که تمام شبهات با استفاده از ادله قرآنی، روایی و تاریخی پاسخ داده شدند.نتایج حاصل از نقد این شبهات، رد ونفی غالب ادعاهای خاورشناسان این مقالات بود.از دیگر رویکردهای خاورشناسان در مقالات توجه به مباحث اهداف و ویژگیهای قصص و اهمیت آنها بود، که غالبادر ادعاهایشان در این موارد سازگار با مبانی قرآنی واسلامی بود.مقالات از نظر ساختار شکلی غالبا مشتمل بر مؤلفههای یک مقاله دایرهالمعارفی بودند و ولی از نظر ساختار محتوایی عدم انسجام مباحث و پراکندهگویی از جمله اشکالات وارد بر ساختار آنها بود.در بحث روان شناسی مقالات نیز در این سه مقاله عدم ورود و خروج مناسب و منطقی به مباحث و عدم استناد مباحث، عمده اشکالات وارد بر روش مقالات بود.در بررسی منابع مقالات نیز خاورشناسان غالبا از آثار مستشرقین استفاده کرده و از میان منابع اسلامی نیز غالبا به منابع اهل سنت روی آورده بودند.در کل با توجه به سه مقاله مورد بررسی در این پژوهش غالب رویکرد خاورشناسان، بررسی شکلی و ساختاری و طبقه بندی زمانی قصص قرآنی و بحث درباره ماهیت قصص و شخصیتهای داستانی بود که غالبا به دلیل کم دقتی و اغفال و عدم استفاده از منابع معتبر و صحیح دچار کج فهمیهایی درباره این موضوعات شده بودند