مفهوم شناسی مقایسهای حکمت الهی در اندیشهی متکلمان امامیه(تا پایان قرن۸ ) و متون دینی
[پایاننامه]
/محمد رنجبر حسینی
دانشکده علوم حدیث (شهرری)
، ۱۳۹۰
[۱۴۱] ص
کلیدواژه: متکلمان امامیه، حکمت، حکیم، متون دینی، حسن و قبح عقلی، قاعدهی لطف، شرور و آلام
چاپی
کتابنامه: ص.۱۴۱ - ۱۳۶ ؛ همچنین بصورت زیرنویس
کارشناسی ارشد
، علوم حدیث گرایش کلام و عقاید
1390/04/06
، دانشکده علوم حدیث (شهرری)
۱۹
واژه حکمت به لحاظ صرفی مصدر نوعی است که از ماده حکم اشتقاق یافته، و حکم را لغویان به معنای منع، علم، فقه، عدل دانسته اند .لذا با توجه به ریشه حکمت، اصحاب لغت حکمت را نوع خاصی از حکم می دانند که مانع از اخلاق ناپسند، جهل وفساد می شود.لفظ حکمت20 بار و واژه حکیم هم97 بار در آیات قرآن تکرار شده است .حکمت الهی درقرآن با توجه به ریشه لغوی آن، تفسیر آیات به آیات،اقوال مفسران برجسته شیعه و اهل سنت، روایات تفسیری، به معنای گوهر دانش و معرفت متقنی است که خداوند در درجه اول آنرا همراه با کتاب، نبوت به پیامبران خود عطا فرموده تا جان های تشنه مردم را با زلال حکمت سیر نماید و نیز خداوند به غیر انبیاء به هر کس که بخواهد بر اساس لیاقت وجودی، این خیر کثیر را نیز عطا می کند، که سمت وسوی اکثر روایات غیر تفسیری ناظر به همین حکمت انسانی همانند لقمان حکیم می باشد .صاحب چنین علم ومعرفت متقنی از منظر آیات و روایات فاعل حکیمی است که فعلش و گفتارش بهترین و متقن ترین فعل هاست و از هر گونه نقص، سفاهت، قباحت، فساد، خطا و لغزشی به دور است.در اندیشه امامان متکلمیه تا پایان قرن8 حکمت الهی به عنوان صفتی از اوصاف افعال الهی قلمداد شده در حالی که در متون دینی حکمت الهی و حکیم بودن به صفت علم و اوصاف ذاتی حق تعالی بر می گشت .مفهوم غالبی که متکلمان امامیه مذکور از حکمت الهی و حکیم بودن خداوند ارائه داده اند؛ همانا اجتناب فاعل حکیم از هر گونه فعل قبیح است که این معنا یکی از مهمترین لایه های معنایی حکمت الهی است، چنین رهیافت معرفتی در اکثر استدلالات متکلمان مد نظر در مباحث گوناگون کلامی مشاهده می شود .این بن مایه معرفتی ، مبنای نظریه جاری دانستن مفاد قاعده حسن و قبح عقلی در باب افعال الهی است .همانگونه که پشتوانه نظری قاعده لطف نیز می باشد و در بحث آلام وشرور و نیز حکمت الهی با عنوان شاه کلید حل شبهات مطرح می باشد.این مفهوم از حکمت الهی صاجتناب از هر نوع فعل قبیح بر واجب الوجود بودن حق تعالی، کمال ذاتی و تنزیه خداوند از هر نوع نقص وپلیدی، استوار است که این مطلب هم با براهین پیشینی اثبات شده است .در نگاه متکلمان امامیه این دوره باعنایت به این لایه معنایی حکمت الهی، عبث بودن فعل، ظالم بودن و نقض غرض از سوی خدای حکیم نفی شده است .رد پای این مفهوم از حکمت الهی تنها به علم کلام بسنده نمی شود بلکه حوزه های دیگر علوم اسلامی را همچون فلسفه، اصول فقه وحقوق را درنوردیده است.جان کلام اینکه متکلمان امامیه این دوره با الهام از آیات و روایات و با امعان نظر به ریشه لغوی واژه حکمت، حکمت الهی را به معنای اتقان در نظام تکوین و تشریع می دانند .مسلما امری و فعلی متقن است که از مؤلفه زیر برخوردار باشد.الف :آگاهانه و با علم تدبرکامل انجام پذیرد.ب :به دور از هر گونه نقص، زشتی و سفاهت باشد