شادکامی از موضوعات مهم زندگی است که مورد علاقه همه مردم بوده ومکاتب مختلف به آن پرداخته اند.هدف این پژوهش آن است که با رویکردی روان شناختی ،دیدگاه اسلام درباره شادکامی را کشف و تبیین نماید.در این پژوهش از روش کیفیت تحلیل محتوا استفاده شده است .این روش که توسط پژوهشگر طراحی شده، متناسب با مقتضیات متون اسلامی قرآن وحدیث بوده ودارای سه بخش عمده فهم روان شناختی تک گزاره ها، تک مفاهیم و مناسبات میان مفاهیم می باشد .در این بررسی، بیش از50 موضوع و دست کم6000 متن در منابع اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از روش یاد شده، اطلاعات لازم استخراج وطبقه بندی شد وسپس مورد تحلیل و پردازش قرار گرفت .در بخش روان شناسی مثبت گرا نیزبا استفاده از مناب در اختیار، نظریه های شادکامی مورد بررسی قرار گرفت واطلاعات لازم استخراج شد .یافته های این پژوهش عبارتند از اینکه :اولا شادکامی دو رکن اساسی دارد :یکی خیر و دیگری سرور . ثانیا در دیدگاه اسلام، سعادت در دو سطح دنیوی واخروی تعریف می شود که سطح دنیوی آن، هر چند مقتضیات حیات دنیوی را به رسمیت می شناسد اما در راستای سعادت اخروی قرار می دهد . ثالثا ساختار احساس شادکامی از دو جز اساسی رضامندی از تقدیر و نشاط تشکیل می شود .البته متناسب با انواع تقدیر، رضامندی چهار قلمرو دارد :خوشایندها، ناخوشایندها، بایدها و نبایدها .اصطلاحات خاص هر کدام از این قلمرو های چهارگانه عبارتند از : شکر در خوشایندها؛صبر درناخوشایند ها ؛رغبت به باید ها طاعت ؛ و کراهت از نبایدها معصیت ها. همچنین متناسب با ابعاد انسان، نشاط به دو بخش مادی ومعنوی تقسیم می شود.رابعا شادکامی یک مبنای اساسی دارد وآن توحید است.از این مبنای اساسی ،مبانی انسان شناختی، جهان شناختی و دین شناختی مربوط به شادکامی سرچشمه می گیرند.خامسا در بعد عوامل، بررسی ها نشان داد که عامل اصلی رضامندی،خیرباوری وعامل اساسی نشاط شادی ولذت است .سادسا در این بررسی مشخص شد که درباره شادکامی، دو رویکرد در روان شناسی وجود دارد :یکی لذت گرا و دیگری سعادت گرا؛ که دومی با منطق اسلام هماهنگ تر می باشد .در بعد نظری نیز نظریه های متفاوتی ارائه شده اند وهر کدام نیز عواملی را مطرح کرده اند .هر چند در مواردی هماهنگی میان این نظریه ها وعوامل با دیدگاه اسلام به چشم می خورد، اما در مجموع، از سویی سکولار بوده ورنگ توحیدی ندارند؛ از دیگر سو منطبق باهمه یا برخی از واقعیت های حیات انسانی نمی باشند؛ واز جهت سوم فراگیر وهمه جانبه نیستند وبه بخشی از ابعاد پرداخته اند؛ واز جهت چهارم نمی توا نند تداوم شادکامی در حیات اخروی را تأمین کنند.نتیجه این که برای تحقق شادکامی باید الگوی زندگی موحدانه را که به معنای توحید باوری ایمان و تنظیم زندگی بر اساس آن می باشد، اجرا نمود.در این الگو، شادکامی توسط خداوند تقدیر وتدبیر می شود، اما تحقق آن بسته به واکنش مناسب فرد می باشد .از این رو،فرد باید واقعیت های توحیدی مربوط به شادکامی را بشناسد واقعیت شناسی توحیدی و خود وزندگی اش را با آن هماهنگ سازد هماهنگ سازی با واقعیت های توحیدی . نتیجه آن می شود که زندگی، به طور کلی معنایی خدایی پیدا می کند و فرد بر اساس آن،همه تقدیرهای خدا را به طور کلی خیر ارزیابی می کند و به رضامندی کلی می رسد .در ابعاد چهارگانه زندگی نیز، ازسویی نسبت به نعمت ها شکرگزار ونسبت به بلاها بردبار می گردد واز دیگر سو نسبت به طاعت رغبت پیدا کرده آنرا انجام می دهد ونسبت به معصیت کراهت پیدا کرده آنرا ترک می کند.همچنین با رویکردی توحیدی،به لذت مادی ومعنوی با شرایط مشخص شده آن می پردازد ولذا نشاط را نیز تأمین می کند .بدین سان، از ترکیب رضامندی و نشاط با اجزای آنها، احساس شادکامی تحقق می یابد .این الگو می تواند مورد استفاده برنامه ریزان برای افزایش شادکامی در جامعه قرار گیرد .همچنین تک موضوعات خرد این پژوهش و موضوعات پیرامونی آن می تواند مسئله تحقیقات روان شناختی گیرد وبا تهیه مداخله ها،ساخت تست ها و ...ادبیات روان شناختی آن نیز تکمیل گردد