آغاز مقدمه: املح الشعراء عبید زاکانی از قریه زاکان قزوین و از رجال اواسط قرن هشتم هجری است.
انجام مقدمه: بمزاحت نگفتم این گفتار/ هزل بگذار وجد ازو بردار
کلیات عبید مجموعهای است از نوشتهها و رسائل منظوم و منثور فکاهی عبید زاکانی ( -۷۷۲ق.). کلیات عبید به کوشش اقبال آشتیانی و دیگران چاپ شده.
نوع خط:
تزئینات متن:
تزئینات جلد:
نستعلیق.
عنوان و نشان شنگرف.
کالینگور قهوهای روی مقوایی ضخیم کشیده شده با عطف و گوشه از تیماج.
ماخذ فهرست: مجلد پنجم، صفحه ۳۸۳۰-۳۸۳۳.
نک: ذریعه، ۹/ ۷۰۶؛ ریو، ذیل ش ۲۶۴؛ ادبیات، ۳۹۶.
فرته فرانسوی که زبان فارسی را در فرانسه فراگرفته بود و به ادبیات شرقی خاصه زبان فارسی علاقه داشته بر سر آن میشود که یکی از آثار ادبی منظوم یا منثور پارسی را به زبان فرانسه ترجمه کند، و چون پس از جستجو دریافته است که ادبیات فکاهی و مستطرفات فارسی تاکنون به زبان فرانسه برنگشته که از قضا کلیات عبید را که گنجینه نایاب است دیده و تصمیم به ترجمه آن گرفته نخست یک نسخه کامل آن را استنساخ کرده سپس بخشهایی از آن را که «از پرده ادب خارج و نکاتش را صریح و رکیک و نیافته در ترجمهاش محظوری ندیده» به زبان فرانسوی ترجمه کرده و نخست مقدمهای در شرح حال عبید و سبب نگارش ترجمه نهاده. کتاب حاضر بخش فارسی مسیو فرته است و در پایان دفتر کسی که به درستی نامش خوانده نمیشود و از شیوه نگارش او پیداست فارسی زبان نبوده برای کتابخانه کسی که نامش را سیاه کردهاند و فقط از آن تنها جمله «حضرت آقای دانشمند» خوانده میشود و شاید قصد داشته دنباله آن را که ترجمه فرانسوی کلیات عبید است نیز بنویسد. این نسخه کلیات عبید شامل همه رسالههای منظوم و منثور عبید نیست و امتیازی که بر دیگر نسخ دارد (علاوه بر اختلاف در ترتیب رسالهها) ملحقاتی است که مترجم بر رساله تعریفات افزوده و یکی از این ملحقات ترجمه تعریفات هزلی و فکاهی فرنگی است که به سبک تعریفات (با رساله ده فصل) عبید است. مسیو فرته پس از سرگذشت عبید، سبب نگارش این نسخه و ترجمه را بیان و چون در برخی از سطور آن نکتههایی به چشم میخورد قسمتی از متن نوشته دیباچه او را نقل میکنم (منتخب لطائف عبید چاپ استانبول همین گردآورده فرته است با همین مقدمه. اما نسخه آن کمیاب است. مقدمه فرته در اول چاپ سنگی لطایف نیز نهاده شده): چنین گوید ممضی ذیل بنده ناتوان [مسیو فرته] که مدتها خواه در مملکت فرانسه و خواه در خارج به تحصیل السنه شرقیه سیما در تحصیل زبان پارسی پرداختم... الحق شیوه ادای زبان فارسی را بسیار شیرین و نمکین یافتم خاصه در اشعار که اگر چه در معانی و مضامین آن چندان شباهتی به معانی و مضامین زبان مادرزادی من که زبان فرانسوی است ندارد اما فی حد ذاته در عالم خود کمال امتیلز دارد در دلم آمد که جزوی از آثار مشهور فارسی را به فرانسوی ترجمه نمایم... پس از تفحص، دیدم که ارباب غیرت و همت فرنگستان از هر نوع و هر جنس تالیف فارسی کمابیش ترجمهها پرداخته و زمینی خالی نگذاشته به جز شیوه لطائف و ظرائف آن خاصه از آنها که جامع نکات و مزایای خاص است... از قضا کلیات مولانا عبید زاکانی به دستم افتاد دیدم عجب گنجینه نایاب است و مقصود مرا... شایسته لطائف آن را آنچه یافتم برگزیدم و به ترجمه آن اهتمام نمودم اما چون در اشعار مشرقیان اکثر جانب لفظ مراعات شده و آن را بر جانب معنی ترجیح دادهاند و لطف ترکیب الفاظ را بر حسن ادای معنی مقدم داشتهاند، تا اصل اثری دیده و دانسته نشود، از چگونگی آن آگاهی نمیرسد... لهذا مناسب آن دیدم که نخست بیزیادت و نقصان در عبارت، اصل آن را با حروف عربی مطبوع سازم... پس از آن از روی اختصاص به اصحاب تمدن بعد از طی بسیار بلکه قریب به سه ربع نسخه اصل که تنها مطابق مذاق و موافق مزاج اهل شرق است آنچه را از پرده ادب خارج و بذله و نکاتش را صریح و رکیک نیافتم و در ترجمهاش محظوری ندیدم به زبان فرانسوی ترجمه نمودم... و در این گزینش معذورم دارند که غرضم از نشر این اثر و ترجمه آن و رای آن است که به نظر کوته بینان میرسد... مقصود کلی خدمتی به زبان فارسی است و ابقاء آثار مولانا عبید است. اما حیثیت حسن و قبح، خود داند و خدای خود.