/ از: سید اسماعیل بن محمدباقر بن اسماعیل حسینی مدرس خاتونآبادی (۱۱۱۶ق.)
از سده ۱۲ق.
قطع پالتویی. ۸/۵*۱۷سم. ۵۸گ. ۱۵س.
این رساله به دستور سلطان حسین صفوی (۱۱۰۵-۱۱۳۵ق.) نگاشته شده.
با توجه به سال تولد مولف در ۱۰۳۱ق، وی در سال ۱۱۱۳ق، هشتاد و دو ساله بوده و بنابراین در سال ۱۱۱۳ مشغول تالیف این کتاب بوده است.
1
2
آغاز افتاده: ... عالم امکان و مباین وجودات ایشانست پس ذات و حقیقت او که عین وجود اوست مباین جمیع ماسوای خود است از ماهیات و وجودات ایشان...
انجام افتاده: ... شک نیست که جماعتی که ابتداء اتفاق بر خلافت ابابکر کردند نص حدیث غدیر خم و آیه...
مولف، فقیه و فیلسوف معروفی است که در ۱۰۳۱ق در اصفهان زاده شد و در محضر بزرگانی همچون ملا محمدتقی مجلسی، ملا رفیعا نایینی، آقا حسین خوانساری و ملا رجبعلی تبریزی دانش آموخت و خود مدرسی گشت که شاگردانی همچون سید نعمتالله جزایری را تربیت کرد و تالیفات متعددی در موضوعات گوناگون از خود بجا گذاشت.
شرح حال خودنوشت وی در کتابخانه مجلس به شماره ۸/ ۳۴۵۳ نگهداری میشود.
نوع خط:
تزئینات متن:
رکابه نویسی:
تزئینات جلد:
نسخ.
عناوین شنگرف.
دارد.
تیماج زرد.
ماخذ فهرست: جلد ۴۸، صفحه ۱۲۱-۱۲۲.
کتاب حاضر چند کلمه در اصول دین و عقاید است که در نسخه حاضر از بقیه کلمه ثالثه تا بخشی از کلمه عاشره موجود است و بدین جهت آن را «ده کلمه» نامیدیم ولی نسخه دیگری از این کتاب در کتابخانه امیرالمومنین نجف به ش ۱۵۱۴ وجود دارد که از آغاز کتاب تا کلمه هفتم را شامل میشود و مرحوم استاد سید عبدالعزیز طباطبایی(ره) در فهرست کتابخانه امیرالمومنین(ع) آن را به عنوان صد کلمه معرفی نموده.
ممکن است مولف بنا داشته این کتاب را در صد کلمه سامان دهد ولی تا کلمه دهم بیشتر موفق نشده باشد؟
عناوین کلمات موجود در نسخه حاضر: کلمه رابعه، کلمه رضویه است که اخبار حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است در معانی اسماء و نفی صفات.
کلمه خامسه، کلمه جعفریه است در تحقیق بداء.
کلمه سادسه، کلمه علویه است در باب قضاء و قدر.
کلمه سابعه، کلمه سلیمانیه است در بیان سحر و اذن.
کلمه ثامنه، کلمه اسماعیلیه است (در شمهای از شرح حال مولف).
کلمه تاسعه، کلمه ابوترابیه است در بیان جبر و قدر.
کلمه عاشره، کلمه حقپرستان دراختیار خیر ادیان.
مولف در لابلای کلمات خود بر فلاسفه و صوفیه و قائلین به وحدت وجود خرده گرفته و از اینکه عمر خود را صرف آموختن فلسفه کرده اظهار ندامت میکند.
در کلمه ثامنه (کلمه اسماعیلیه) میگوید: «به الهام الهیه حقیر در حال وجع و مرضی که عارض شد و (قطع) امید حیات از خود کرده، فکر سفر آخرت غالب شد... به خاطر خلجان کرد که افکار طوایف بنی آدم از علماء اعلام و حکماء ذوی الاحترام و فلاسفه یونان و اشراقیان ایران و ارباب کشف و ریاضات و صوفیه صاحبان حالات جمیع مشوب است به اوهام و خیالات قواء وهم غلط کار و آلوده به رسوم و عادات... و حقیر را معلوم شد بعد از هشتاد و دو سال که شعر مشهور از ملا جلال دوانی که:
هفتاد و دو سال علم حاصل کردم / معلومم شد که هیچ معلوم نشد
و موافق شعر میر رضی آرتیمانی که:
حیف که اوقات ما تمام هبا شد / عمر گرانمایه صرف چون و چرا شد
ما حصلی خود نداشت غیر ندامت / حیف ز عمری که صرف مهر و وفا شد.
اوقاتی که این حقیر از بدو عنفوان چهارده سالگی تا حال صرف تتبع کتب مشایخ صوفیه از شرح فصوص الحکم داود قیصری و ملا عبدالرزاق کاشی صاحب تاویلات و رسایل شیخ صدرالدین قونوی و غیرها مما لا تعد و تحصی و صرف رسایل قدماء حکماء فلاسفه و اسلامیین از اثولوجیا ارسطو و رسایل فارابی و شیخ و غیره و صرف تنقیح و تحقیق شفا و اشارات و سایر کتب عقلیه متاخرین از حاشیه قدیم و غیره و تنقیح و تدقیق آنها که محض قیل و قال است و عرض دقت طبع و فکر است و اظهار زیادتی فضل است بر فضلاء سابق... همه بی ماحصل بوده در نجات و سعادت و تضییع عمر در مالا یعنی بوده و بیفایده بوده و راه سعادت و نجات منحصر بوده در تسلیم امر خدا و رسول و تفکر در قرآن و سنت به قدر فهم...