قصیده برده به نام الکواکب الدریه فی مدح خیر البریه از شرفالدین ابوعبدالله محمد بن سعید بوصیری الدولاصی (۶۰۸-۶۹۶ق.) میباشد.
در کشف الظنون، ۲/ ۲۲۵-۲۲۹، در حدود شصت شرح و ترجمه و تخمیس این قصیده معرفی گردیده ولی از این شرح یاد نشده است.
این شرح را بنابر تصریح در مقدمه، محمد بن نصیر خبیصی مشهور به شمس امام به نام خواجه علاءالدین حسن پسر خواجه ضیاءالدین هبه الله که از وزراء عصر وی بوده تالیف و بدین مناسبت آن را فوائد علائیه نامیده است.
در مآخذی که در دست نگارنده است به نام و شرح حال مولف و ممدوحین وی دست نیافتم.
طرز این شرح آن است که پس از مقدمه یک یک از ابیات قصیده را ذکر نموده، اول به ترجمه یک یک لغات آن پرداخته و ۲. بیت را نیز به فارسی ترجمه کرده، ۳. حاصل معنی آن را بیان نموده، ۴. ترجمه به نظم فارسی، ۵. تحلیل و ترکیب کلمات بیت با تذکر قواعد صرفی و نحوی و ۶. قصیده برده به عربی تخمیس کرده.
در مقدمه کتاب که طرز شرح را معرفی کرده گوید: زیر هر بیت به هفت عنوان آن را شرح نمودهام و شش عنوان آن همین شش است که بالای این سطر نام بردهایم و پس از تخمیس قصیده گوید هفتم مجاوبه و در این نسخه از شرح، زیر این عنوان مطالبی یاد نگردیده و چون مخمس تمام گردیده بیت بعد را ذکر کرده و به همان نحو بیت پیش به شرح و بسط پرداخته است.
شارح در این کتاب از شرح سمرقندی بر این قصیده نام برده و نقل نموده و این شرح نیز در کشف الظنون نام برده نشده و تمام این شرح فوائد علائیه در حدود سه هزار و پانصد (۳۵۰۰) بیت است.
به جز این شرح، ترجمه دیگری که در حاشیه صفحات در مقابل هر بیت از قصیده نگارش یافته و ترجمه سوم نیز در حاشیه در مقابل ترجمه نظمی که شارح کرده در این نسخه جای سخن موجود است و ما مطلع قصیده برده و سه ترجمه را به ترتیب در اینجا میآوریم:
امن تذکر جیران بذی سلم/ مزجت دمعا جری من مقله بدم
ای ز یاد صحبت یارانت اندر ذی سلم/ اشک چشم آمیختی با خون روان گشته بهم
آیا ز یاد کردن یاران ذی سلم/ آمیختی تو اشک ز دیده روان بدم
ای ز یاد دلبر رعنا مقیم ذی سلم/ در بر خود می نشانی آن عقیق مثل دم
کاتب این نسخه را که شامل سه ترجمه و شرح برده است برای خویشتن نوشته.
نوع خط:
تزئینات متن:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
نستعلیق و نسخ.
عناوین مطالب و ابیات قصیده با شنگرف نگاشته شده.
سمرقندی.
تیماجی.
1
2
پشت صفحه نخستین چند رباعی و پشت آخرین صفحه غزلی در همان ق ۹ق. نگارش یافته و مطلع غزل این است:
آن شب قدری که عقد زلف جانان بسته شد/ هر سر مویی از آن بر رشته جان بسته شد
در حاشیه ص ۴۶۳ تاریخ ۸۹۲ق. ضبط گردیده.
1
در پایان آخرین صفحه جمالالدین بن قاسم طباطبا تملک خویش را یادداشت کرده است.