یک دیده شش جهت چو گهر گشتهایم ما/ یعنی جهان چشم و نظر گشتهایم ما
این شاعر فقط در شمع انجمن (ص ۴۰۹) بدینگونه معرفی شده: «گوهر محمدباقر خان از اکابر مدارس و اعاظم قوم نائط بوده، نظم آبدارش سلک گوهر بیبهاست و جواهر اشعارش در نهایت لمعان و صفا، در سرکار نواب و الاجاه اعتبار تمام داشت و بحصول قریه بطور سیورغال سر مفاخرت میافراشته، در اواخر سنه ۱۲۰۰ق. گوهر حیات خود را بسلک فنا کشید» و از وی چهار بیت که در ص ۱۱ و ۴۳ و ۴۴ و ۷۱ نسخه این کتابخانه نگارش یافته، انتخاب نموده.
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
فرنگی.
تیماجی.
1
در کنار برخی از برگها مشاهده میشود شاید از نظر شاعر گذشته و تصحیح گردیده باشد.
ماخذ فهرست: مجلد دوم، صفحه ۱۵۵۹-۱۵۶۰.
در ماده تاریخهای این دیوان کشته شدن یکی از ستم پیشهگان را در سال ۱۱۹۸ق. معین نموده و ماده تاریخهائی راجع به پیش از این تاریخ دارد و این دو بیت که در ص ۴۲ نسخه میباشد:
زبان لال درس شرح تجرید است پنداری/ که از چشم سخنگو حکمت العینی ز بر دارد
زند اکلیل منت بر کلاه خویش احسانش/ امیر الهند گوهر را اگر از خاک بردارد
دلالت بر این دارد که از کتب کلامی و حکمی اطلاعی داشته و گاهی در غزلیات دیگر بعضی اصطلاحات این دو علم را یاد نموده و جملهها و مصرعهای عربی هم در ابیات وی دیده میشود، اشعار وی تعریفی ندارد ولی به حال خود وحید زمان بوده و چنین گوید:
گهر بنظم ادب در خیال خویش وحید/ ز آب لعل دهن شسته گفت نام مرا
و این چند بیت ازو در اینجا آورد میشود:
درین زمانه سخن فهم کو حواس کجا/ خزفشناس ندیدم گهرشناس کجا
ص ۱۸ نسخه:
تا دل هوس دیدن آن سیم بری داشت/ شب انجمنم فرش حریر سحری داشت
ص ۴۷ نسخه:
بشنوید از لب آن شوخ فسون ساز از من/ آن نوایی که شنیدن نشنیدست هنوز
شامل غزلیات مرتبه به ترتیب حروف تهجی (ص ۱-۷۵)، یک مثنوی در مرثیه حضرت سیدالشهداء (ع) (ص ۷۶-۸۰) و ماده تاریخها و دو غزل (۸۱-۸۲) است و همه اینها در ح یکهزار (۱۰۰۰) بیت میباشد.