قصه فلسفی حی بن یقظان را که ابن سینا در «فرد جان» به درخواست دوستان نوشته و چند بار چاپ شده، چند شرح دارد که قنواتی و دکتر مهدوی و محمد صغیر حسن معصومی در مقدمه چاپ شرح ابن ژیلا (که معصومی آن را از شیخ پنداشته) در مجله مجمع العلمی العربی دمشق یاد کردهاند.از جمله شرحهای این قصه، شرح عربی عبدالباقی مقدسی است که من نسخهای از آن را ندیدهام و به نوشته دکتر مهدوی در کتابخانه سن ژوزف بیروت موجود است و احتمال میرود نسخه حاظر همان شرح مقدسی است.
1
قوله انه قد تیسر لی.اراد بقوله لی هو النفس الناطقه التی لیست من هذا العالم یعنی القوه العقلیه التی هی مجرده عن الماده التی بها الانسان و بها یتمیز عن سائر الحیوانات قوله حین مقامی ببلادی اشاره الی وقت تعلق النفس بالبدن و تدبیرها لمملکته اذهی یتجر عنه وقت المفارقه عند الموت برزه ای ظهوراثرفی عالم الاجسام رفقایی سایر قوی الانسان التی هی الحیوانیه و النفسانیه و الطبیعیه مما یوجد لسلئر الحیوانات فالنفس الناطقه...
شیخ الرئیس ابن سینا در آغاز رساله قضا و قدر خود (مهدوی ش ۱۰۰، قنواتی ش ۱۹۳، مجلس، ش ۱۱/۱۸۰۷ از شبحی سخن گوید که به ابن یقظان شباهت داشته و آرزوی دیدن مجدد او را کرده.صاحب ذریعه رساله قضا و قدر شیخ را، رساله حی بن یقظان و یا مرموزه حی بن یقظان پنداشته، اول و آخر رساله قضاء و قدر را برای معرفی رساله حی بن یقظان آورده و از شرح ابن ژیلا بر آن یاد کرده و نوشتهاند نسخه حی بن یقظان را در ضمن مجموعه رسائلی بسیار نفیس به خط شهاب بحرانی دیدهاند.اما در مجلد ۱۷ ذریعه، رساله قضاء و قدر و قصه حی بن یقظان هر یک در ذیل عنوان درست خود با ش ۷۵۶ یاد شده است.محمد صغیر حسن در مقدمه سودمند خود بر چاپ شرح حی بن یقظان در مجله مجمع علمی دمشق ( س ۲۹ جزء ۳) از نسخ قصه و شروح و نیز نظائر این قصه (با همین نام یا با نامهای دیگر) یاد کرده اما با کمال تاسف دچار سهوی شده و شرح ابن ژیلا را از شیخ الرئیس پنداشته و دلائلی نارسا اقامه کرده.اهم این ادله عبارتی است از شیخ الرئیس که معصومی آن را از صدر نسخه شرح نقل کرده.عبارت مزبور این است: «و بعد فان اصرار کم علی و اقتضای (در نسخهای از این شرح که در این کتابخانه با ش ۱۲/۴۵۴۷ موجود است نکتهای به چشم میخورد که بر اثر عدم توجه فهرستنگار تحریف شده.در آغاز نسخه ما که مورخ ۱۰۲۱ق است، با همان قلم که تمام نسخه نوشته شده (پس از بسمله) چنین آمده: «مختصر فی تفسیر معانی راله حی بن یقظان من تعلیق ابن ژیله صاحب شرح الشفا».این عبارت در معرفی نسخه ۱۲/۴۵۴۷ بدینگونه محرف نقل شده: «شرح الشفا مختصر فی تفسیر معانی...من تعلیق ابن ژیله».) شرح قصه حی بن یقظان هزم لجاجی فی الامتناع». در این که این عبارت که معصومی آن را از صدر نسخه شرح ابن ژیلا (و به تصور او شرح شیخالرئیس که شرح این ژیلا مختصری است از آن) نقل کرده، سخن شیخ است تردید نیست، اما در آغاز اصل قصه است نه در آغاز شرح و مقصود شیخ از «شرح»، توصیف قصه حی بن یقظان است.شاید شیخ، طرح قصه فلسفی خود را قبلا با شاگردان در میان نهاده بوده و شاگردان همواره منتظر توصیف آن قصه وو تالیف این رساله از او بوده و اصرار میورزیدهاند.در هر حال این جمله در آغاز همه نسخ قصه حی بن یقظان (که تا کنون دیدهام) موجود است و دور نیست که ابن ژیلا نیز آن را عینادر آغاز شرح خود آورده باشد...هر چند در نسخههای شرح که در دسترس من است دیدهام).بنابر این عبارتی که معصومی بدان استناد جسته هرچند از شیخالرئیس است اما ما را بدین نتیجه نمیرساند که شیخ خود قصه فلسفی خود را شرح کرده است.