به شهد شکر و شکر خداوند/ زبان چون مغز بادام است در قند
نهال عیش و عمرش باد خرم/ نباشد بی می و معشوق یکدم
رمزی تخلص شاعری است کاشانی که معاصر مولف قصص الخاقان (تالیف در ۱۰۷۳-۱۰۷۷ق.) و نصرآبادی بوده و این هر دو مورخ در کتاب خویش به معرفی وی پرداخته و از اشعار او ابیاتی انتخاب و او را نیز ستودهاند، صاحب قصص نام او را هادی (نصرآبادی: محمدهادی) و پدرش را میرزا حبیب و نسبت او را منتهی به ابن بابویه قمی میداند و گوید اینک ابیات مدون او که سن شریفش از سی متجاوز است از دوازده هزار بیت بیشتر میباشد و دو مثنوی از وی به یادگار ماند، یکی به نام رمز الحقائق و دیگری رمز الریاحین نزدیک به چهار هزار بیت و نیز گوید آن دو را دیده است.
بنابر آنچه از قصص الخاقان استفاده شده تولد رمزی در ح ۱۰۴۰ق. بوده و از بیانات نصرآبادی معلوم شد که در هنگام تالیف تذکره وی (۱۰۸۱-۱۰۹۲ق.) در اصفهان زندگانی مینموده.
نوع خط:
تزئینات نسخه:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
نستعلیق خوب.
همه برگها با طلا جدولکشی شده است.
کشمیری.
نستعلیق خوب.
ماخذ فهرست: مجلد دوم، صفحه ۱۵۳۲-۱۵۳۳.
در سفینه خوشگو و آتشکده آذر نیز مختصری درباره رمزی در ذیل شعرای کاشان (ص ۲۴۸) آورده شده است.
رمز الریاحین چنانکه از این منتخب آن به دست میآید در زمان شاه عباس ثانی انشا و بدین پادشاه تقدیم گردیده و گذشته از مثنوی شامل غزلیات و قطعههائی نیز میباشد. شاعر در این مثنوی وصف و مناظرهای از زبان گلها ترتیب داده که از نرگس شروع شده و به گل سرخ خاتمه یافته است. رمز الریاحین (از عبارات قصص الخاقان به دست میآید) چهار هزار بیت میباشد و این منتخب در حدود هفت صد و پنجاه بیت میباشد.
برای نشان دادن طرز فکر و قریحه شاعر، نمونهای از ابیات را در اینجا میآوریم:
گفتگوی زنبق سفید در مذمت گل یاس:
هنوز از یاس با گلها سخن بود/ سخن در پرده راز کهن بود
که زنبق را دماغ آشفته دیدم/ ازو این تازه دعوی میشنیدم
که ای کجرو بگو این لاف تا کی/ چنین خود بین و ناانصاف تا کی
تو در گلزار از بس ناتوانی/ همیشه بار دوش دیگرانی
کسی کان بار دوش دیگران است/ همیشه خار در چشم جهان است
عبث خود را کشی زین کو به بالا/ کنی خود را به چشم جمله رسوا
بدوش نونهالان زان برآئی/ که بر گلها نمائی خودنمایی
نباشد خودنمایی از تو زیبا/ که کردی از حقارت گاه پیدا
گفتگوی زنبق سفید در تعریف خویش:
مرا زیبنده باشد خودنمائی/ که دارد رنگ و بوی من رسائی
به گلزاری که حسنم رو نماید/ بهار از هر طرف شیدا برآید
بحمدالله که دائم روسفیدم/ در این گلزار با بخت سفیدم
چه من نازک تنی روشن سرشتی/ نباشد در کنار تازه کشتی
منم با دیده بیدار خفته/ دماغ از بوی یار خود شکفته
گریبان چاکیم از بهر آنست/ که در پیراهنم شوری نهان است
ز رعنائی چو نخل قامت تست/ صفا رخسارم از آب گهر شست
مرا خندیدن شیرین از آنست/ که دایم زعفرانم در دهان است
ز صهبای لطافت تر دماغم/ پر است از باده معنی ایاغم
کدامین گل شود با من برابر/ که دارم بوی خوش چون عنبر تر
این نسخه پیوسته «دیوان صالح تبریزی» است که در ذیل ش ۱۰۱۰/۱ معرفی گردید و بنا به تصریح در آخر آن در ۱۱۴۴ق. نگارش یافته و در حدود هفتصد و پنجاه بیت میباشد.