/ از: شارح و مترجم: عمر بن سهلان ساوجی ( -540 یا 550ق.)
: محمد قاسم بن عباس کالی.
، ۱۰۶۵ و ۱۶۶.
ص ۱-۲۵.
؛ بیاضی.۶/۱۳ * ۲۵ سم.سطور: چلیپا.
شرح و ترجمه رساله طیر ابن سینا است.وی عبارات شیخ را بند بند آورده و ترجمه کرده و سپس به شرح آن پرداخته است.
1
2
بسمله کثرت التماس دوستان مرا دلیر گردانید بر شرح کردن رساله الطیر از سخنان شیخ الرئیس رحمه الله پس از همان سخنان او شرح کردم این رساله را با رموز و اشارات و ترا بباید دانستن که طمع وقوف بر اعیان آن معانی که قصد متکلم برموز این (رموز بر این وجه نسخه) از شرح و تاویل که من کردهام ظاهر است و این شرح مناسبتی دارد با اصولی که از شان صاحب رساله در معظم کتاب بیان آن است و با این مناسبت که این شرح دارد من این شرح را با تناسب اچزاء و اتصال یکدیگر به ترتیبی تمام بیان رسانیدهاکم قال الشیخ الرئیس...هل الحد من اخوانی...هیچکس را افتد از برادران من که چندان با من مساعدت نماید...
...و این حالت را عبارت مرگ دهند و فراهم آرنده این اسباب تا این مزاج از اعتدال نیفتد نیفتد فریشتهای است از فرشتگان («فرشتهای است از فرشتگان حق» (نسخه مجلس ش ۲/۶۴۰).) حق که او را ملک الموت خوانند پس از این گفت که به اشارت گفت من رول فرستم تا این بند از شما بردارد ( «و شما آزاد شوید» (نسخه ش ۲/۶۴۰).) تم کلام القاضی عمر بن سهلان الساوی فی شرح رساله الطیر فی یوم الخمیس سنه ۱۰۶۶.
نوع خط:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
نیمی نستعلیق و نیمی شکسته نستعلیق.
اصفهان نخودی.
مقوای مشکی با عطف از کالینگور آبی.
1
در این نسخه قسمت اخیر رساله طیر از آنجا که شیخ گوید: « و ارجع الی راس الحدیث...» تا پایان یک جانقل گردیده و سپس ترجمه و آنگاه شرح آمده و آن یک برگ که افتاده همین قسمت از رساله طیر و قسمت بیشتر ترجمه است.ص ۱۶ بقیه ترجمه و قسمت آخر است و پس از چند سطر ترجمه به پایان رسیده و شرح آغاز گردیده.آغاز این نسخه با نسخه ش ۲/۶۴۰ متفاوت است و همچنین تفاوتهای دیگر دارد که با مقایسه معلوم میگردد.
ماخذ فهرست: مجلد سوم، صفحه۲۶۲۷-۲۶۳۰.
نک: آستان قدس، ش ۸۰۷؛ مجلس، ش ۲/۶۴۰ نیز همین شرح است که فهرست نگار نشناخته؛ ذریعه، ۱۵/۱۹۵؛ مهدوی، ۱۷۸-۱۷۸؛ قنواتی، ۲۸۷؛ آستان قدس، ج ۴؛ دانشگاه، ۳/۳۹۷.
(مربوط به پدیدآور): بیهقی (در تتمه صوان الحکمه، 121-128 و در تاریخ حکما) تاریخ درگذشت ساوی را ثبت بیاورده، شهر زوری نیز بدان اشارت نکرده (ترجمه دری، 129).بروکلمان 540ق و زرکلی و عمر رضا کحاله 550ق گفتهاند.
در شرح نخستین فقرهای از آن رساله که نقل کرده (پس از فراغت از ترجمه آن فقره) گوید: «بباید دانستن که آن عذوبت که الفاظ عربیه این رسالت دارد در پارسی حاصل نتواند بود اما آن کسی که این پارسی کرده است او را در این، غرض مفید بوده باشد و ما را که به شرح این مشغولیم هم غرض صحیح هست...».از این نوشته استفاده میگردد که عمر بن سهلان ساوجی نویسنده ترجمه نیست بلکه ترجمه از دیگری و شرح از او است.البته نوشته مذکور در نسخه مزبور مورخ ۱۰۶۶ق است و در نسخه ش ۲/۶۴۰ که در ۱۲۶۲ ق نوشته شده به جای عبارتمزبور چنین آمده است: «فی الجمله آن عذوبت که الفاظ عرب را باشد خاصه در وقت نقل و تبدیل لفظ عجم را نتواند بود اما شرح کردن از فوائد خالی نباشد.»این نوشته نیز موهم آن است که ترجمه از ساوی نیست زیرا ترجمه را نا زیبا و شرح را سودمند دانسته.نسخه چاپی این شرح و نیز نسخه خطی اکنون در دست نگارنده نیست، اما مقایسه ترجمه رساله طیر در شرح ساوی با نظیر آن در ترجمه اخسیکتی (ش ۲۴/۱۹۱۸) این فکر را تایید میکند که ساوجی عینا ترجمه موجود را در شرح خود وارد ساخته.آخرین قسمت ترجمه اخسیکتی که در بالا نقل کردیم و ترجمه این سخن شیخ است «و کم من اخ...» که آخرین بند رساله طیر است، در شرح عمر بن سهلان ساوجی (پیش از اینکه وی به شرح و تفسیر سخنان شیخ بپردازد) بدین گونه آمده : «و بسیار دوستان بودند که قصه من بشنیدند و مرا گفتند که مگر عقلت بشولیده شده است یا نوعی امراض سوداوی ترا رنجور کرده است و تو نپریدهای که عقل تو پریده است و ترا صید نکردهاند که عقل ترا صید کردهاند آدمی چگونه پرد و مرغ چگونه سخن گوید مگر حراء (صفراء نسخه) بر مزاج تو مستولی شده و به دماغ تو پیوسته ترا مطبوخ افتیمون باید خود و به گرمابه شدن و آب فاتر خوش به کار داشتن و عادت باید کرد نیلوفر بوییدن و غذای موفق خوردن و از بیداری و بیخوابی دوری جستن که ما ترا در ایام گذشته خردمند دیدیم و خدای داند که از جهت تو سخت رنجوریم این و امثال این بسیار گویند و این اثر کم کند و هیچ سخن بتر از آن نیست که نزد شنونده ضایع شود و استعانت به خدای است».ساوجی به گفته خود این شرح را «به اشارت بزرگان» تالیف کرده و در یک جا درباره شرح خود چنین گوید:«سخن در کتب دراز شرح توان داد و این مقدار که من شرح گفتم و دادم امیدوارم که مطابق و موافق اصل بود چه من خود را این پایگاه ندانستم که مرا آن قدرت بود که ملائم این رموز شرحی گویم.هم آنچهدر کتب و سخنان این خواجه فایده گرفته بودم نبشتم بر موجب اشارات بزرگان و این جمع از اقسام بیرون نیست، یا سخنی راست و شرحی مطابق، توفیق ایزد بود که مرا موافقت کرده باشد و مثل این غریب نبود و اگر سخن ما شرح رموز نیست که خواجه بدین رموز چیزی دیگر خواسته، بدین سخن راست دوستان منفعت گیرند و مرا بدان شرح رموز نارسیدن، معذور دارند.و اگر سخن نه راست بود و نه ملایم هم از قصور و نقصان من غریب نبود.هر که از دوستان بهتر از این تواند من مستفید باشم انشاء الله تعالی».
نفس (ترجمه رساله...)
صناعیه (رساله...)
سئوال و جواب
/ امیر ابوالقاسم فندرسکی معروف به میر فندرسکی ( - ۱۰۵۰ یا ۱۰۴۹ق.)