برگ اول و آخر نسخه الحاقی است و از کتاب دیگری است، ظاهرا دیوان از خطوط اوائل قرن دهم هجری میباشد.
1
آغاز کنونی نسخه: گذارم سوی گلشن بی رخ او چون همی افتد/ بر وی گل ز اشک من بود گر شبنمی افتد
در کتب تذکره و تاریخ که در دست نگارنده میباشد تارک تخلص نام برده نشده و از مندرجات نسخه این دیوان، شیرازی بودن او آشکار است. او دم از محبت اهل بیت پیغمبر (ص) میزده و در این باب ابیاتی چند دارد و از آنها این بیت است:
ز فارسم من و سلمان بر اهل فارس ممد است/ وسیله اوست مرا در سلام خواجه سلمان
گذشته از این بیت در چند جای دیگر (ص ۳۷ و ۴۱ نسخه) شیرازی بودن خود را تصریح کرده است.
در جای دیگر از دیوان خود را حافظ قرآن معرفی نموده:
تارک آنروز ترا حافظ قرآن خوانم/ طرق نهصد و شصت از بر اگر برخوانی
و طریقه خود را میان سعدی و حافظ تصور نموده:
باعتدال طرق رفت و عاقبت منزل/ میان سعدی و حافظ گرفت تارک ما
و در یکی از رباعیات اینگونه از اشعار خود را برتر از خیام و افضلالدین کاشی دانسته است:
چون ساقی طبع من مفرح انگیخت/ پیوسته شراب ناب در ساغر ریخت
تا صیت چهار مصر عم گشت رفیع/ خیام ز خیمه افضل از فضل گریخت
در تصوف از مریدان شیخ محمد نوربخش ( -۹۱۲ق.) بوده و او را ستوده و از وی استمداد همت کرده و در تاریخ وفات او قطعهای انشاء نموده و نیز از چند ماده تاریخی که در این دیوان است معلوم میشود که در اوائل سلطنت شاه اسماعیل اول صفوی زندگانی مینموده و تاریخ ورود او را به شیراز در آخر قصیدهای (۴۲-۵۱ نسخه) چنین آورده:
نامهام کز بهر حظ هوشمندان نام یافت/ سال تاریخش ز حظ آرد برون هر هوشیار
= (۹۰۸)
نوع خط:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
نسخ.
خطائی.
تیماجی.
ماخذ فهرست: مجلد دوم، صفحه ۱۴۸۱-۱۴۸۳.
این دیوان شامل قصائد و ترکیب بند و رباعیات و مثنوی و قطعهها و فردهایی میباشد و نسخه این کتابخانه در ح ۱۰۰۰ بیت است. نسخه دیگر از این دیوان را در کتابخانهای سراغ ندارم.
[برخی از مندرجات نسخه دیوان تارک برای شناسائی بیشتر او غزل: (تمام غزلها پنج بیتی است و ده مصراع هر غزل به صورت ده خط موازی در یک صفحه، هر صفحه خاص یک غزل)، ترجیع بند موجود در نسخه چهار بند است و از بند اول آن نیز پنج مصراع مانند و معلوم نیست از پایان غزلها و آغاز بندها چه اندازه افتاده است. بیت ترجیع بندها این است:
برخیزم در ره طلب جان/ ایثار کنم ز برای جانان
قطعات و قصائد: در قطعات این اسامی (برای مدیح و هجاء و یا ماده تاریخ) یاد شده:
میرقاسم: (گویا لاری) درباره او گوید:
میر قاسم که گرگ لار بود/ روبهان را نداند از شیران
تارک آورد مدح میرش پیش/ زبری چشم داشت از زیران
قصیدهای ۲۲ بیتی در عتاب و شکایت او زاهل زمان زیر عنوان «در بیان مصیبت اهل زمان» با این مطلع:
فغان که اهل زمان ره سوی یقین نبرند/ یقین کجا ز گمان هم ببین که بیخبرند
ز حرص و کین و حسد با خدا نپردازند/ چو بت پرست پرستندگان سیم و زرند
و از جمله ابیات این قصیده است:
جهان و هر چه درو هست هیچ در هیچ است/ به هیچ به هرچه در هیچ، زار و خون جگرند
انجام: نوشتهاند بد و نیک بر سر هرکس/ چه بد چه نیک عمل دار کاتب قدرند
الیاس بیک: درباره او قطعه تغزل طنزآمیزی دارد که بیت آخر چنین است:
به دوران ملوک شیک و شل نبود خضر یارش/ چنین نظمی که من در دور الیاس کچل بستم
سلمان بیک: قطعهای در مدح او دارد و از بیت دوم آن استفاده میشود که سلمان بیک پس از الیاس بیک در فارس تصدی مقامی دیوانی داشته و شاعر از آمدن این و رفتن آن خوشحال است:
از اهل یافت آفت خلق انهزام یافت/ وز نسل سام رحمت وسواس درگذشت
روشن شود ز پرتو سلمان بلاد فارس/ آید خضر چو ظلمت الیاس درگذشت
قطب الدین یونس: که در ابر قو زندانی شده بود: در ابر قوه قطب دین یونس/ گشت محبوس لشکر شاهی
حاج حسین چند بیت در ستایش و دو بیت در تاریخ درگذشت او سروده:
صاحب خلق حسن ابر کردم حاجی حسین/ در محرم کشته گشت و کرد زیرش دست موت
منتظم از خیر بود و خیر ازو با انتظام/ از میان نظم و خیر آید برون تاریخ فوت
و نیز در دعای امیرسلطان با یزید کرد و امیر سلطان محمود کرد. میر سید شریف و شاه اسماعیل قطعهای دارد نیز با عنوان «در شراب دادن شاه اسماعیل سید شریف را»
من خلف ز اجداد پر دلتر ندیدم و همچو تو/ آنچه جدت کرد پنهان آشکارا کردهای
خسرو عصر ار ترا از ساغر خود باده داد/ نیم خورد شیر نر از جام خارا خوردهای
پس از آن بیتی است گویا از قصیده یا قطعهای با عنوان «در تنزل حال شیراز» و دنباله آن قطعه یا قصیده (و شاید قسمت بیشتری از نسخه) از اینجا (ص ۴۲) افتاده و به جای بقیه ابیات تاسف بر شیراز قصیده بهاریهای بزرگ که اول آن افتاده و تعداد ابیات موجود پنجاه و دو بیت و یک مصراع است و مطابق تصریح شاعر باید ۵۵ بیت باشد. تارک این قصیده را در تاریخ (حظ = ۹۰۸ق.) سروده و در آن سلطان یعقوب آق قوینلو (در نسخه آی قویلو) و پسر او ابوالفتح را مدح گفته است. اینک ابیاتی از آن قصیده که نکات تاریخی یاد شده از آنها به دست میآید نقل میگردد:
خوشترست از بحرها بحر رمل بر اتفاق/ میسزد گر اتفاق افتد بمدح شهریار
در درج معدلت اعظم ابوالفتح آن که بست/ بر طریق داخل این ادوار خارج را مدار
... سوی ملک فارس بخرامید در فصل حریف/ عالم آرایی که گویی در خزان آمد بهار
... سوی گاه از دودمان آی قویلو خسروی/ هم چو تو ننشست جز یعقوب شاه نامدار
خواستم گفتن خزانیات و دادن طول آن/ لیکن این معنی چو واضح بود کردم اقتصار
در بهاران رنگ و بویی باشد اما در خزان/ بوستان پر نعمت است از میوههای خوشگوار
نامهام کز بهر حظ هوشمندان نام یافت/ سال تاریخش ز حظ آرد برون هر هوشیار
از صدف یک یک درخشان گشت و بر پنجاه و پنج/ عقد این ابیات هم چون در درآمد در شمار
از شیخ محمد نوربخش در دو قطعه نام میبرد، در یکی از او استمداد همت میکند و دیگری برای تاریخ وفات او است. اما بیش از بیت اول قطعه در نسخه نیست.