چون در ذیل نسخه برخی از نکات مبهم و مهم فروگذاشته شد نگارنده در اینجا به تفضیل بیشتری میپردازد: طغرا از شعرا و نویسندگان ق ۱۱ق. هندوستان بوده و نخست در خراسان میزیسته و در پایان زندگی به هندوستان رفته و در دربار محمد شاهجهان و مرادبخش پسر شاهجهان از پادشاهان تیموری هند که در ۱۰۶۸ق. در گجرات به پادشاهی رسیده است و با مرادبخش سفرهایی به جنوب هندوستان کرده و سرانجام در کشمیر در اواخر ق ۱۱ق. درگذشته و در جوار کلیم کاشانی او را به خاک سپردهاند و وی مخصوصا در هندوستان به واسطه منشآت مصنوع و پر تکلف خود معروف است و کتابهای او مدتها در شمار کتابهای درسی و سرمشق نویسندگان بوده است.
نوع خط:
تزئینات متن:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
شکسته نستعلیق شیوه هندی.
عناوین شنگرف.
هندی شکری.
مقوای چینی با عطف از تیماج مشکی.
1
صفحات نیمه اول دفتر دارای ترجمه بین السطور هندی است.
3
در پایان آخرین رساله دفتر مهر کوچک بیضی شکلی است به نقش «غلام حسین».
ماخذ فهرست: مجلد پنجم، صفحه ۴۲۷۲-۴۲۸۶.
نک: سرو آزاد بلگرامی چ ۱۹۱۳: ۱۲۴؛ دانشگاه، ۲/ ۱۹۵؛ نصرآبادی، ۳۳۹.
نک: مجلس، ش ۱۱/ ۳۲۹۶.
نسخههای کلیات طغرا همان گونه که در نسخه ش ۳۲۱۵ مجلس یاد شده از نظر تعداد کتابچهها مختلف است ولی کاملترین نسخه است. در فهرست دانشگاه از یک نسخه مجلس که شامل ۱۵ کتابچه و شماره موقتش ۹۲ است یاد و چنین تصور شده که تنها نسخه مجلس است. نسخهای که به نظر مولف محترم آن فهرست رسیده همین است که اکنون در کار شناختن آن هستیم اما نسخه کاملتر از این همان نسخه ش ۳۲۱۵ این فهرست است (که شماره موقت آن ۴۲ است).
طغرا در رقعات خود از یک اثر خود یاد میکند که نگارنده تاکنون آنها را ندیده است. این اثر معیار الادراک است. این رساله در شرح یا اصلاح یک بیت مشکل از دیوان خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی است. (چنانکه از آهنگ بلبل او بر میآید) دارای ۵ مقاله است و طغرا در دیباچه نگفته است که آن بیت حافظ که محتاج به اصلاح و شرح است کدام است. دیباچه معیار الادراک نیز در برخی از دفاتر به نام آهنگ بلبل و در برخی به نام جوش بلبل در دانشگاه و یک نسخه ما خوش بلبل و نسخه دیگر ما آهنگ بیت آغاز این دو یکی است. مطالب نیمه اول آن دو یکی است با تفاوتهای کوچکی در برخی از الفاظ و تعبیرات. آهنگ بلبل (نسخه ۷/ ۳۲۱۵) با این رباعی پایان یافته است:
چون شد مرتب در باب بیت/ معیار الادراک یعنی رساله
کلکم چنین ساخت دیباچهاش را/ صرف رقم گشت اوراق لاله
پایان جوش بلبل (که در فهرست دانشگاه نقل شده) شعری دیگر است با همین قافیه و به نظر میرسد دنباله دو بیت مزبور باشد. اما در نسخه ش ۱۱/ ۳۲۹۶ مجلس، پس از این ابیات نیز ادامه دارد و چند صفحه دیگر را نیز فرا گرفته و بیشتر این قسمت اضافی تکلفات و استعارات است در مدح سلطان ابوالمظفر محمد غازی جهانگیر شاه جهان (حال آنکه در آهنگ بلبل از این پادشاه هیچ یاد نشده). طغرا از رساله معیار الادراک بسیار یاد کرده و از آن جمله به تفصیل روزنامه ۳۷ که به میر آب نوشته.
رقعات: تعداد رقعات طغرا در نسخهها مختلف است و در نسخه شماره ۳۲۱۵، تعداد رقعه است و ترقی از آنها نام جدا دارد و از جمله اولین رقعه عبرت نامه نام دارد و از این رو برخی عبرت نامه را نام بخش رقعات پنداشتهاند ما خواهیم دید که برخی دیگر از رقعهها نیز نام خاص دارد. اینک رقعههای موجود در دفتر ۳۲۱۵ به ترتیب با ذکر مشخصات یاد میشود:
۱. رقعه عبرت نامه برای مقیما (ص ۲۱۵-۲۱۶): طغرا این رقعه را برای مقیما نوشته و او را اندرز داده و از دزدی آثار منشات دیگران و آن را با تغییر اندک به نام خود کردن زنهار گفته و برای عبرت مقیما، از نصیرای همدانی و دزدیهای او از ظهوری شاعر یاد کرده و نمونههایی از دزدیهای او را با نقل فقراتی از سخن ظهوری و نظیر آن از نصیرا همدانی آورده و مقیما را در این باب پیرو نصیرا خوانده است و این رقعه را «عبرت نامه» نام داده است.
طغرا پس از اینکه مقیما را اندرز گفته و دزدی اثر دیگران مذمت کرده، برای مثال گوید: «دلیر میدان سخن رانی نصیرای همدانی... هرگاه بمروت آشنا نگردد، و بتاخت و غارت ظهوری جرات نموده... ملا زمان که دغدغه پیروی او دارند چگونه سنت پشرو خود را واجب نشمارند چون بفتوای مقام خامه حق پیام باین مقدمه زبان گشود لازم نمود که چندی از دست برد نصیرا به حیز ظهور درآید و فقره فقره جابهجا نمودار گردد». سپس ده فقره از ظهوری و پس از نقل هر فقره، فقرهای از سخن نصیرا (که میگوید دزدی از ظهوری است) نقل کرده و نخستین فقره این است: ظهوری در دیباچه گلزار ابراهیم گفته: به پیرایه اجتهادش رونق بر شرع مفتون و به درستی اعتقادش کار ملت از شکست مصون. نصیرا عفی عنه. در مکتوب قاضی نورالله نوشته: به پیرایه اجتهادش رونق بر شرح مفتون به درستی اعتقادش کار ملت از شکست مصون.
آغاز: قلمی بهر مقیما شده عبرت نامه/ که شود روسیه آن دزد سخن چون خامه// انجام: بشغل دزدی معنی دگر مگشا کف رغبت/ که خواهی نیشها خورد از زبان خامه مردم
۲. رقعه قمارخانه (ص ۲۱۶-۲۱۸): در پاسخ ایلچی. طغرا در این نامه هون (نوعی زر رایج دکن که ظاهرا در برد و باخت بین بازیکنان متداول بوده) و دیگر ادوات بازی تخته نرد و گنجفه و شطرنج را یاد کرده (دانشگاه).
آغاز: بشنو جواب نامه ایلچی پادشاه/ در وصف هون و باقی اسباب نردگاه// انجام: ز بهر دام قمارت دعا کند طغرا/ که همچو تخته فتد مهره تواش در دست// هزار خصل حریفانه میبرد از تو/ چو کعبتینش اگر یکدو بار نقش نشست
۳. معذرتنامه (ص ۲۲۰-۲۲۱): رقعهای است از طغرا به حمزه خان که از او فهرست اسامی علوم را خواسته طغرا در این نامه اسامی علوم با جملات خود آمیخته.
آغاز: حمزه خان خواست چو اسماء علوم رقمی/ معذرتنامه چنین گشت بسویش قلمی// انجام: طغرا چسان دوات و قلم آورد به پیش/ تیغ و سپر مناسب وضع سپاهی است// باید که مشق جنگ کند از دو سوی خویش/ نامش چو یکه تاز در اقلیم شاهی است
۴. رقعه به شاهزاده شجاع (ص ۲۲۱-۲۲۲): آغاز: بکاغذ فلکی رنگ و کلک بدر شعاع/ چنین عریضه نوشتم به شاهزاده شجاع// انجام: تاج سلطنت بسبزی فیروزه فیروزی/ شاداب نمایش باد بالنون و الصاد
۵. رقعه به قاضی نظاما (ص ۲۲۲-۲۲۳): وی در این نامه از شیخ محمد خاتون شکایت کرده و براو و اویس مازندرانی طعن گفته.
آغاز: طبعم ز لغو گویان از بس نبود راضی/ این رقعه را نوشتم در طعنشان بقاضی// انجام: ... از الحاد اویس مازندرانی مشهورتر است در این باب چه نویسد.
۶. رقعه به میر نظام (ص ۲۲۳): آغاز: در آن محل که شدی صبحدم ز آهم شام/ ز درد خویش نوشتم چنین به میر نظام// انجام: ... محول حال بهر کس این لایق است میسر کناد.
۷. رقعه به روشن قلم (دانشگاه) (ص ۲۲۳-۲۲۴): آغاز: بسیار ستایشم در این نامه کم است/ زیرا که سخن ز خط روشن قلم است// انجام: نثر طغرا اگر بدیهه بود/ دست رد بر پیام او نزنی // تا نخوانند خونی سخنت/ ناخنی بر کلام او نزنی
۸. رقعه به میرزا سنجر (دانشگاه) (ص ۲۲۴-۲۲۵): آغاز: بوقت رفتن دربار شاه گردون فر/ نوشته شد زتجرد به میرزا سنجر// انجام: بی کفن طغرا در این باغ الم میشد بخاک/ چون نهال تاک اگر مییافت گور کنده را
۹. رقعه به پروانه قلی (ص ۲۲۵): (گویا داروغه بوده، زیرا تصدی مشعل و یا شغلی نظیر آن بود و طغرا در این نامه از خاکستر قلی و اخکر بیک داروغگان سابق سخن گفته است).
۱۰. رقعه به شمسا (ص ۱۲۵-۲۲۶): از خوشنویسان عصر طغرا.
آغاز: شمسا چو علم از ره نازک رقمی شد/ این نامه به تعریف خط او قلمی شد// انجام: ... به جهت ترجیح احد طرفین حجتی بدست آید.
۱۱. رقعه درخواست سرکه (ص ۲۲۶-۲۲۷): (چون رباعی عنوان نامه و برخی از کلمات رباعی آخر رقعه را سیاه کردهاند معلوم نیست مخاطب کیست).
آغاز: رقعه (پس از رباعی صدر) پیوسته آن مسیح زمان را در صفرا شکنی طالع به نارنج آفتاب دست رسی بود... .// انجام: طغرا اگرچه خود مزهای در جهان ندید/ انشا نهال کشت ز لذت رسانیش// ترسم ز سرکه جوئی بسیار عاقبت/ کم گل کند حدیقه شکر فشانیش
۱۲. رقعه به قاضی جیو در شکایت از سردی راه سفر به لاهور (ص ۲۲۷-۲۲۸): عنوان این رقعه نیز (نسخه ش ۳۲۱۵) پاک شده است.
آغاز پس از عنوان: نکاحبند عروس معنی عیبی...ملک دانش را خدیو حضرت قاضی جیو... .// انجام: این حرف که از گرمی آن کام و زبان سوخت/ افسردگی از برف و یخ راه مبیناد
۱۳. رقعه به خواجه لاله (ص ۲۲۸-۲۲۹): آغاز: بخواجه لاله که زیب حدیقه انشاست/ ز بهر نیل چنین رقعه شد روان و بخواست// انجام: ولی ز بخت سیاهش ندید مشتریی/ مگر ز بخت سفید تو مشتری بیند
۱۴. رقعه درباره شکستن شیشه دوا (ص ۲۲۹-۲۳۰): (در این رقعه طغرا از میر محمدامین یاد کرده است).
آغاز: در باب سرنگون شدن شیشه دوا/ این نامه شد نوشته ز کلک الم فزا// انجام: نالد چو رو بدامن کهسار ادویه/ زان کوهها عجب که صدا آورد بچنگ
۱۵. رقعه به میرزا صانعی (ص ۲۳۰-۲۳۱): در باب وضع مردم دربار پادشاه/ این گونه گشت خامه به تحریر سربراه// انجام: ... و شما را از قید پرسش احوال رهایی دهاد بالنون و الصاد.
۱۶. رقعه به تمرخان (تیمورخان) (ص ۲۳۱): آغاز: فارغ شدم چو از سپه نخل افکنی/ این رقعه گشت بهر تمرخان نوشتنی// انجام: بر سر غفلت چو طفلان چوب میخواهی هنوز/ میتوانم گفتنت کز اهل غیرت نیستی
۱۷. رقعه به طالبای کلیم (درباره سهو ظهوری در مقامات موسیقی) (ص ۲۳۱-۲۳۲): آغاز: قلم ز سهو ظهوری به طالبای کلیم/ رقم نمود چنین رقعه از پی تفهیم// انجام: مینهفت این صوت را ساز طغرا ز خلق/ نای کلک حق سرایی باعث اظهار شد
۱۸. رقعه به شاه ابوالحسن (ص ۲۳۲): آغاز: در مجلسی که بود علم دست دره زن/ این رقعه گشت نامزد شاه ابوالحسن// انجام: ... اگر در سلک طالبانید، خوش باشید.
۱۹. رقعه به میرزا بزمی (دانشگاه) (ص ۲۳۲-۲۳۳): آغاز: ز کلک نرگس گلزار کشمیر/ به بزمی این چنین شد نامه تحریر// انجام: نشاط آور به صحن این گلستان/ به طغرا هم گل ذوقی برافشان
۲۰. رقعه به سید عبدالرحیم (دانشگاه) (ص ۲۳۴-۲۳۵): آغاز: در آن شبی که قلم را نبود ذوق سخن/ چنین رسید به عبدالرحیم رقعه من// انجام: چون کمان دارای ثواب آمد بصحرا میرود/ تا به چنگ آرد نوایی در کنار آبگیر
۲۱. رقعه بمیر شفیع (دانشگاه) (ص ۲۳۵): این رقعه در نسخه دانشگاه به نام میر شریف آمده و آخرین رقعهها است صحیح همان میر شفیع است خاصه به قرینه جناس بین نام مخاطب و جمله شفیع بوم المعاد در ختام نامه، و این نیز از جمله چند غلطی است که در نسخه مغلوط دانشگاه وجود دارد و مولف محترم فهرست را دچار اشتباه ساخته.
آغاز: برای ضبط درخت افکنان فعل شنیع/ نوشته گشت چنین رقعهای به میر شفیع// انجام: ... ایمان دوستان محفوظ باد بشفیع یوم المعاد
۲۲. رقعه به شیخ فرهاد (ص ۲۳۵-۲۳۶): آغاز: بهر فرهاد که شیخی ز تنش میبارید/ برگ تعریف بدیسنان ز نی کلک دمید// انجام: به سیل تازگی شعر او مگر طغرا/ در این زمین سیه نو برنجات کند
۲۳. رقعه به مقیم (یا مقیما) کاشی (ص ۲۳۶): آغاز: این رقعه به جای ظرف آشی/ شد نامزد مقیم کاشی// انجام: از قاشق کلکش اگر آواز برآید/ قوت دل عشاق چو گفتار فغانی است
۲۴. رقعه به میرزا لطف الله (ص ۲۳۶-۲۳۷): آغاز: چنان نوشته شد این سطرها بلطف خدا/ که میشود به حروفش دبیر چرخ ندا// انجام: کز بیم درشتی صدای کاغذ/ کلکش چو مداد رنگ خود میبازد
۲۵. رقعه به محمدامین بیک (ص ۲۳۷-۲۳۸): آغاز: بمحمد امین دکاندار/ این چنین شد متاع رقعه دچار// انجام: در پله پرسش قیامت سبک است/ چون نیست در این پله گرانبار سخن
۲۶. رقعه به بدیعای حکیم (حکیم بدیع) (ص ۲۳۸-۲۳۹): آغاز: گشتم چو ز تاب گرمی خانه سقیم/ این نامه نوشتم به بدیعای حکیم// انجام: طغرا به چسان آید نزدیک در و بامش/ نتوان ز جلا دیدن از دور درینخانه
۲۷. رقعه به میرک دشت بیاضی (دانشگاه) (ص ۲۳۹-۲۴۰): آغاز: بسوی دشت بیاضی این نامه/ روانه گشت بتحریک هندوی خامه// انجام: بغیر از دردسر چیزی، ندید از نظم و نثر خود/ به امید چه آید بر سر ترتیب دیوانی
۲۸. رقعه به میرزا اشرف (ص ۲۴۰-۲۴۱): آغاز: این نامه ز کلک نی مطرب و زلف/ آهنگ رقم یافت بنام اشرف// انجام: نشد زچنگ به غوغای بخت ملایان/ هر آن مقام که طغرا ز خانقاهم داد
۲۹. رقعه به ملا احمد معمار (ص ۲۴۱): آغاز: شاید بیادش آرد فرد سخن چو خشتم/ از بهر یار گلکار این وصف را نوشتم// انجام: ز انسان که نهد زمرد قناد/ بر روی طبقچه مشت قندی
۳۰. رقعه به میرزا عبدالواسع وزیر فراه (ص ۲۴۱-۲۴۲): آغاز: به وزیر فراه از این نامه/ تازگی روی داده چون خامه// انجام: ... اکتفا نموده از رقم آن درگذشت.
۳۱. رقعه به ملا ناظم (ص ۲۴۲): آغاز: بناظم چون رسید این تازه مکتوب/ شدش واله چو خط روی مطلوب// انجام: ... بسواد نامه حضرت قاضی واگذشت.
۳۲. رقعه بتمر (تیمور) خان منجم (شامل اصطلاحات تقویم) (ص ۲۴۲-۲۴۳): آغاز: این رقعه ز روی علم تنجیم/ شد مشتمل صفات تقویم// انجام: شب کرد چون مطالعه روزنامهاش/ ساعت ز بهر کار کن هند و روم یافت
۳۳. رقعه بسلطان مراد، سلطان قراباغ، در تشکر از قطعه ابری که از طرف سلطان به او هدیه شده (ص ۲۴۳-۲۴۴): آغاز: کلکم چو رو به کاغذ آبی چو باد کرد/ این زنگ وصف ابری سلطان مراد کرد// انجام: رنگی نبود در سخنش از بهار فیض/ آخر بدین وسیله به رنگ سخن رسید
۳۴. قطعه ادبی (ص ۲۴۴-۲۴۶): هنگامی که طغرا بیمار بود، عزالدین مسعود جنگی آورده و از او خواسته است تا غزلی در آن جنگ بنویسد طغرا (شرح واقعه را در این قطعه ادبی با کنایات و استعارات شیوه هندی آمیخته و در آخر غزلی را که در این جنگ نوشته یاد کرده است.
آغاز قطعه: مریض بودم کاورد جنگ خود مسعود/ نوشته گشت در آن این مقال درد آلود// مطلع غزل: همچو نرگس مدت عمرم به بیماری گذشت/ روزگارم همچو گل در سینه افکاری گذشت// انجام: نام طغرا ماند از طرح سخن در شش جهت/ گر چه عمرش چون نگین درچار دیواری گذشت
۳۵. رقعه به میرزا رفیعا (ص ۲۴۶): آغاز قطعه: مریض بودم کاورد جنگ خود مسعود/ نوشته گشت در آن این مقال درد آلود// مطلع غزل: همچو نرگس مدت عمرم به بیماری گذشت/ روزگارم همچو گل در سینه افکاری گذشت// انجام: نام طغرا ماند از طرح سخن در شش جهت/ گر چه عمرش چون نگین درچار دیواری گذشت
۳۶. رقعه دعوت به محفل قمار (ص ۲۴۶-۲۴۷): آغاز: در حین قمار بهر ارباب قلات/ بازی بازی نوشته شد این کلمات// انجام: طغرا نه زری دارد و نه رخت در این بزم/ کامد چو مقامر صفتان بر سربازی// صد خانه از رهگذر خصل بهر سو زر بازی
۳۷. رقعه به میرآب (ص ۲۴۷-۲۴۸): پاسخ نامهای است که میرآب به او نوشته و او را از سرقت آثار او به وسیله یکی از نویسندگان خبردار ساخته و نیز درباره کتاب معیار الادراک او توضیحی خواسته طغرا میگوید کتاب معیار الادراک دو هزار بیت است که بر یک حافظ نگاشته و دیباچهای بر آن نهاده به نام «جوش بلبل» مضمن تعریف دیوان آن معرفت کیش (در آغاز توصیف این کلیات طغرا) از معیار الادراک و اینکه جوش بلبل، دیباچه آن کتاب است یاد کردیم).
آغاز: این تازه رقم چو نهر پنجاب/ گردید روان به سوی میرآب// انجام: کعبه سیاهی چو داد کوه صفا شد دوات/ معبد او را ز قدر مسجد اقصی نوشت
۳۸. رقعه به نام خان (ظاهرا فرزین وزیر است) و به همین تناسب اصطلاحات شطرنج به کار رفته (ص ۲۴۸): آغاز: این رقعه به نام خان رقم شد/ سرمایه رفعت قلم شد// انجام: وصفش چو مدح شاه بطغرا کناد رخ/ در هند تا زآب نجویند کار فیل
۳۹. رقعه به نام میرزا صالح (ص ۲۴۸-۲۴۹): (در فهرست دانشگاه رقعه به نام محمد صالح، شاید همین است) در این رقعه اصطلاحات بازی شطرنج به کار رفته و از محمدامین بیک (مخاطب نامه شماره) یاد شده.
آغاز: این رقعه بنام میرزایی است/ کز روی صلاح مقتدایی است// انجام: ز آنکه ز آلات این بساط/ بکفش نیست آلت کاری
۴۰. رقعه بنام اعتماد خان (ص ۲۴۹-۲۵۰): آغاز: ابر قلم اینجا چو شود قطره فشان/ نیسان رقم ببین در ایام خزان// انجام: کز دو فصل بیک نامه شود مدح نگار/ طمعی نیست بجز عدل ز فریاد رسش
۴۱. رقعه به میر مومن (ص ۲۵۰-۲۵۱): طغرا در این نامه از کنده کاران، کشکول سازان، و رنگرزان و بزازان کشمیر شکایت کرده است.
آغاز: ز کار حیله وری چند میکنم تحریر/ که تاخبر رسد از مکرشان به میر و وزیر// انجام: نواب صمد خوان نپسندد که در این شهر/ نقصان رسد از طایفه سنگ پرستش
۴۲. رقعه به نام سید حسن و در آغاز آن از سید جلال بخاری نیز یاد شده (ص ۲۵۱-۲۵۲): آغاز: رسد ز کلک فقیرانه هر طرف فقرات/ بخلوت ورق از یمن عارف کجرات// تا سید جلال بخاری مخدوم جهانیان تواند بود افتخار زمین و زمن حضرت سید حسن اکابر زمانرا خادمی درگاه خویش تواند فرمود...// انجام: طلسم خاک نویسی اگر رقم گردد/ سواد آن رقم از سطرنامه طغراست
۴۳. رقعه در وصف حکیم محمد سعیدا طبیب (ص ۲۵۲-۲۵۴): آغاز: در وصف دوستی که طبیب است و نظم گوی/ این فرد شد رقم زده کلک مشکبوی// انجام: اشعار پخته روی دهد خامگوی/ گر دم زند ز گرمی بازار نطق او
۴۴. رقعه به مظفر علی (در شکایت از دستبرد محمدرضا به آثار نویسنده) (ص ۲۵۴-۲۵۵): آغاز: این تازه رقعه چون به مظفر علی رسید/ گلدستهای ز معنی رنگین بدست دید// رقم دستگاها ظاهر شد که نثر فقیر بدست محمدرضا افتاده و دست از رضای محمد (ص) از دست داده... .// انجام: زینسان که دست دزدی دارند دور نبود/ خط را اگر بدزدند از دست و پای طغرا
۴۵. رقعه به گل بیک و توصیف نوشتهای از او (ص ۲۵۵-۲۵۶): طغرا در این نامه انواع شیرینی و میوههای آشنا و ناآشنا و از آن جمله آناناس (در نسخه انناس) نبات کالهی، کید و کهل یاد کرده است.
آغاز: اینجا چو حلاوت رقم را دیدم/ طفلانه زبان خامه را لیسیدیم// انجام: طوطیان گلشن پنجاب را تا روز حشر/ پختگیها در سخن از خام این شفتالویی است
۴۶. رقعه در وصف حکیم محمدسعید و حکیم محمدحسین (ص ۲۵۶-۲۵۸): (در فهرست دانشگاه در شمار رقعات از رقعهای به نام حکیم محمدحسین پزشک یاد شده).
آغاز: وصف دو حکیم است در این تازه کتابت/ کامروز کسی نیست چو ایشان به طبابت// انجام: لیکن به کسی کز سخن افتد به صداعی/ بسیار دهد نفع کمیهای مقالش
۴۷.رقعه به نام آقا محمدخان (دانشگاه) (ص ۲۵۸-۲۵۹): در این رقعه اقسام غذاها وصف شده است.
آغاز: این صفحه که لنگری شمارد قلمش/ بهتر ز سیه پلاد باشد رقمش// انجام: گر کاسه زانو دهد از کف به تکاپو/ مشکل که دهد دست به او کاسه چینی
۴۸. رقعه بنام درویش عنایت کجراتی (ص ۲۵۹-۲۶۰): آغاز: اینجا نی خامه نغمه ریز است/ قانون رقم سرود خیز است// انجام: در صومعه بزمگه نغمه کند وجد/ گردست مغنی نبود در کمرساز
۴۹. رقعه شکایت از قحطی (ص ۲۶۰-۲۶۱): این نامه ز حرف قحط سالی/ ماند به طبقچه لآلی// انجام: اینگونه که شد قحطی گندم در هند/ مشکل که تواند بت گندم گون دید
۵۰. رقعه بنام حاجی ظریف سمرقندی (ص ۲۶۱-۲۶۲): آغاز: این نامه که همیان زر مضمونست/ معنی ده رشک مخزن قارون است// انجام: بر همت مژگان ز چه رو کیسه ندوزم/ کافشاه گر سیم است به پیراهن طغرا
۵۱. رقعه به نام میرزا رحیم (ص ۲۶۲-۲۶۴): طغرا در این نامه اسامی پرندگان را تضمین کرده است.
۵۲. نامهای است طرفه ظاهرا خطاب به وزیر فرز نهاد (ص ۲۶۴-۲۶۵): طغرا در این نامه از تاریخ عباسی نگاشته میرزا طاهر وحید یاد کرده آن را دزدی از تاریخ اکبرنامه ابوالفضل دکنی داند و گوید ابوالفضل خود اکبرنامه را با نثر کردن نظم سکندرنامه و غارت الفاظ شوخ نظامی و نیز به کار بردن فقرات ظفرنامه تیموری ساخته و طاهر که سخن ابوالفضل را به کار برده در معنی دزدی است که به دزدی دیگر خورده، آنگاه از نظم طاهر وحید و صائب سخن آورده و این هر دو را رباینده مضامین خود دانسته و چند نمونه از ابیات خود را که طاهر و صائب مضمون آن را در شعر آوردهاند با شعر آنان یاد کند و گوید: (طاهر) در باب دزدی نظم طبیعت صائب دارد و مصراع خوب در بیت هیچکس نمیگذارد. در پایان رقعه گوید: «اگر تخم آدم سخنور در ایران زمین بر نمیافتاد، خطاب منشی الملکی و ملک الشعرائی به اینها که میداد».
آغاز: ورق اینجا به کلک مینازد/ کلک با سطر عشق میبازد// انجام: گر صورتشان روی به بیند ز مرقع/ بر قطعه دود از پی قپیدن معنی
۵۳. رقعه بنام امینای تاجر (ص ۲۶۵-۲۶۶): آغاز: در چنین رقعه که معنی ز شفق دارد ننگ/ چه عجب لفظ گر آید بنظرها گلرنگ// انجام: میتوان گفتن که از تاثیر این بی قسمتی/ کاغذ اعمال خود را هم نیاید در حساب
۵۴. رقعه بنام ملا حبیب الله (ص ۲۶۶-۲۶۷): طغرا در این رقعه اسامی کتابهای منطق و حکمت را در آمیخته.
آغاز: این نامه گر رسد بکف دست مرد بیسواد/ تا خوانده درس لب بگشاید به اجتهاد// انجام: میبایدم جای دگر، رفت از جوار مدرسه/ تا شور این جهان را، منهم چو طغرا بشنوم
۵۵. رقعهای است به نام عصمه الله ولی و در آغاز آن پس از عنوان، غزلی هفت بیتی است. (ص ۲۶۷-۲۶۸): آغاز: عصمه الله ولی کز نسبت او جام یافت/ رتبه مینای گردون پیش میخواران عشق// مقطع غزل: گر نمیبست ارغنون فیض را تار از نفس/ نغمه کی میداشت در عشرتگه مستان عشق// انجام: طغرا که بود دمکش ساز غم آن گل/ جز ناله چسان از لب خاموش برآرد
۵۶. رقعه بنام میرزا جعفر مقیم خانی (شامل اصطلاحات و نامهای وسائل نوشتن) (ص ۲۶۸): آغاز: کلک را میدهم آب رخ یاقوت بچنگ/ چون سیاهی نشود در کف او سرخی رنگ// انجام: چیزی که نه محتاج دکانست و نه خانه/ اسباب خوش بی سر و سامانی طغراست
۵۷. رقعهای دیگر است به نام امینا (ص ۲۶۹): آغاز: به امینای خوش خرید و فروش/ میرسد رقعه جنس حرف بدوش// انجام: بخشد زمین تنگ سخن را گشادگی/ از وسعتش به نظم چو حرفی بیان کند
۵۸. رقعه به نام نظام، خوشنویس (ص ۲۷۰): آغاز: مهیا شد از جوش دل مائده/ بمهمان خوان ورق فائده// انجام: ور برنگ دگرش چمچه بود در کف نطق/ شکه در دیگچه شاعریش برگردد
۵۹. رقعه بنام خواجه عبدالباقی لاهوری (ص ۲۷۰-۲۷۱): آغاز: خامه از سنبل و فرد از ورق گل کردم/ رقعه از شرح سخن سازی بلبل کردم// انجام: داند که اشک شادی ما را کرده پیشواز/ وقت مراجعت چو به آب روان رسد
۶۰. رقعه بنام میر محمدصالح (دانشگاه) (ص ۲۷۱-۲۷۲): آغاز: زر که پیش همتم خوار است/ قلم از عزتش رقم کار است// انجام: نزد دانا احتیاج مرد قسمی از عدو است/ بهر دفع این عدو باید خدیوی همچو زر
۶۱. رقعه بنام مولانا احمد سلیمانی (دانشگاه) (ص ۲۷۲-۲۷۳): آغاز: اینجا که قلم سر ظرافت دارد/ جای سخن از لبش تبسم دارد// انجام: تا گاه گفته ایشان بگوش خود/ طعن از زبان مردم نااهل نشنوی
۶۲. رقعه بنام ملا نصیر محمد نجومی (دانشگاه) (ص ۲۷۳-۲۷۴): وی رقعه در تخطئه علم نجوم و روشن ساختن خطاهای منجمان است.
آغاز: درین رقعه آسمانی رقوم/ نویسم غلطها زاهل نجوم// انجام: تنجیم بود تازه گلی از بهار علم/ لیک از خزان جهل کسان باخت رنگ و بوی
۶۳. رقعه بنام میر محمدعلی (ص ۲۷۴-۲۷۵): آغاز: سخن از بسکه در این نامه جلوه ریز شده/ قلم کند ز تحریر سخن تیز شده// انجام: بیجان شود از قالبشان از گل فریاد/ صد فصل از آن قالب بیجان شنود بحث
۶۴. رقعهای دیگر بنام امینای تاجر (ص ۲۷۵-۲۷۶): آغاز: بشنو که زیک جنبش مضراب قلم/ صد نغمه بگوشت رسد از تار رقم// انجام: مسجد شاه جهان را بیشتر گردد شکوه/ فرش آن گر سازدش خاقان دین اورنگ زیب
۶۵. رقعه بنام مولانا احمد خلیلی (ص ۲۷۶-۲۷۷): آغاز: اینجا سخنی ز خشک سالی/ گویم تر و تازه چون زلالی// انجام: کی مردمک است آنچهه بینی در چشم/ پران مگسی فتاده در کاسه دوغ
۶۶. رقعه التماسنامه (ص ۲۷۷-۲۷۸): طغرا در این نامه میگوید: «قبل از این در نواحی دکن دو مکتوب مشتمل بر ذم یکی موسوم به اشارتیه و دیگری مسمی به اعلامیه نوشته و هر یک بیت به قافیه کلک و ملک در دیباچه معیار الادراک نوشته بوده «اکنون در خدمت اعزه... التماس مینماید که آن دو مکتوب را با مکاتیب دیگر در یک جا ننویسند و آن بیت را در هر نسخهای که به نظر آید به گزلک التفات حک نمایند». رقعه اشارتیه و اعلامیه همان است که در دفتر ش ۳۲۱۵ با ش ۲۷ و ۲۸ یاد و اشاره شد که این دو رقعه در نسخه کلیات طغرا در دانشگاه است وجود ندارد و در نسخه ۳۲۱۵ نیز به صورت جدا از یکدیگر رقعات و پس از خمسه ضروریه ثبت شده در نسخه دیگر مجلس نیز ( که اینک به ش ۳۳۰۶ یاد میشود) نیز وجود ندارد. این دو رقعه خطاب به یولچی خان (همان که در خمسه ضروریه نیز مذموم طغرا است) و در ذم و تقبیح او و آمیخته با الفاظ هزل است و طغرا پس از سالها از نوشتن آنها پشیمان شده و چنین پیداست که بیشتر کاتبان (جز نویسنده نسخه شماره مجلس) التماس طغرا را شنودهاند و اما شعری را با قافیه کلک و ملک، این نگارنده در هیچ یک از نسخ جوش بلبل و آهنگ بلبل (که هر دو دیباچه شرح یک بیت مشکل حافظ شیرازی است) ندیدهام.
آغاز رقعه التماسنامه: این رقعه شد از زبان خامه/ موسوم به التماسنامه
در دفتر حاضر این کتابچهها از ملا طغرا موجود است:
۱. تاج المدایح (ص ۱۰۹-۱۹۲): با ش ۳/ ۳۲۱۵ ذکر آن گذشت.
آغاز: چو این نسخه رشک لوایح شده... .// انجام: ... از طفیل نسبت نامش نشان را مژده باد.
۲. تذکره الاحباء (ص ۱۹۲-۱۹۷): آغاز: طغرا تا کی تیغ زبان تیز کنی... .// انجام: ... زنجیر کباده گر ز افلاک شود.
۳. مشابهات (ص ۱۹۷-۲۰۴): نام این رساله در مجموعه پیشین «مشابهات ربیعی» آمده است.
آغاز: موسم آن شد که منیارک هندی سر کند... .// انجام: ... خواهد کناره کرد چو ببند قلم ازو.
۴. مرتفعات (ص ۲۰۴-۲۱۱): صدر این رساله نیز مانند رساله بالا در مجموعه دانشگاه چیز دیگر است.
آغاز: نو بهار آمد که مقراض از پر بلبل کند... .// انجام: ... در صفحه وجود چو تصویر آفتاب.
۵. کنز المعانی (ص ۲۱۱-۲۱۷): این رساله شماره ۱۵ مجموعه ۳۲۱۵ است.
۶. تجلیات (ص ۲۱۸-۲۲۷) در وصف کشمیر ۲/ ۳۲۱۵: رباعی که در نسخه مجموعه پیشین در آغاز این رساله نوشته شده درین نسخه پس از رباعی اول که در وجه تسمیه رساله آمده است.
آغاز: خط عشق بنور این سخن میسازد... .// انجام: ... زمین فکر چه گلخن چه گلزار.
۷. تعداد النوادر (ص ۲۲۸-۲۳۳): این رساله نیز در مجموعه پیشین با ش ۲۳ آمده است.
آغاز: در تیره زمین هند دلگیر شدم... .// انجام: ... کرداست بهار را زمین گیر سخن.
۸. مجمع الغرایب (ص ۲۳۳-۲۳۷): این نسخه در مجموعه پیشین با ش ۱۳ آمده است.
۹. تحقیقات (ص ۲۳۷-۲۴۱): این رساله نیز در مجموعه پیشین به ش ۵/ ۳۲۱۵ موجود است.
۱۰. انوار المشارق (ص ۲۴۱-۲۶۱): این رساله هم در مجموعه پیشین است (ش ۲۰/ ۳۲۱۵).
۱۱. جوش بلبل (ص ۲۶۱-۲۵۷): آغاز: از لب طغرا چو گل کرد این نوای پر خروش... .// انجام: ... لاجرم در این مقام دراز نفسی کوتاه اندیشی است.
۱۲. معراج الفصاحه (ص ۲۷۶-۲۸۲): این رساله درین نسخه ناتمام مانده و در مقابله با نسخه مجموعه پیشین معلوم میشود چهار سطر نثر و چهار بیت شعر از پایان رساله را کاتب نوشته است.
آغاز: از حق سخنی معجزه آئین خواهم... .// انجام: ... از جمله مریدان اوست دعوت خانقاه.