/ از: عینالزمان ابوعلی حسن بن علی قطان مروزی (اوائل قرن۶ق.)
تاریخ کتابت نسخه اصل: ۵۸۶ق. تو تاریخ نقل این نسخه: ۱۳۴۷ق.
رحلی. ۱۸*۲۸/۵سم. ۶۷گ. ۱۶س.
تایخ تالیف: از ۴۹۸ق تا ۵۰۰ق.
1
سپاس آفریدکار را کی هرج آفرید درست و خوب آفرید و ستایش آن کردکار را کی هرج کرد بسنده و بسندیده کرد. داننده بیذا و نهان سازنده کار هر دو جهان.
در سبب تالیف چنین گوید: «چون کرایش مردمان به ستاره شناختن که او را علم نجوم گویند پیوسته دیدم و دلها در وی بسته دیدم و کتابهایی که استادان این دانش ساختهاند از بهر نوآموزان که آنها را مدخل خوانند بسیار دیذم لختی دراز و زیادت از آن که فهم نوآموزان دریابد و لختی کوتاه و کم از آن که بسنده باشد این چند سخن فراز آوردم کوتاه و آسان تا جون کسی خواهد که از این هنر بهره گیرد این مایه را آسان تواند دریافتن».
نوع خط:
نسخ.
1
پشت صفحه اول این عبارات مرقوم است: «کتاب کیهان شناخت لخزانه کتب الامیر الاسفهسالار الاجل الکبیر العالم العادل الموید المظفر المنصور حسامالدوله و الدین رکنالاسلام و المسلمین... الملوک و السلاطین سید الامراء ابیالحسن علی بن عمربن علی اطال الله بقاه».
ماخذ فهرست: مجلد دوم، صفحه ۱۱۰۲-۱۱۰۳.
کیهان شناخت مشتمل بر سه فصل است، فصل اول در بیان احوال عالم علوی، فصل دوم در بیان عالم سفلی، فصل سوم در گذشتن روزگار، فصل اول بدین گونه نگارش یافته: «آسمان که او را سبهر کویند و به تازی سما کویند و منجمان فلک کویند نه است هفت از این جمله مر هفت کوکب را هر یکی یک سیاره را و این هفت سیاره را کواکب سیاره کویند و آسمان نخستین که به زمین نزدیکترست ماه راست و دوم عطارد را و سیم زهره را و جهارم آفتاب را و بنجم مریخ را و ششم مشتری را و هفتم زحل را بر این ترتیب هر ستارهای اندر فلک خویش باشذ هیج کوکب به فلک دیکر کوکب نشود نه فرود و نه زبر و نام این ستارکان ببارسی جنین کویند ماه تیر ناهید هور بهرام برجیس کیوان و نیز هورا خور و خرشید کویند و برجیس را هرمزد و اورمزد کویند... و زبر این آسمانها گفتیم آسمانی دیگر است که آن را فلک کواکب ثابته خوانند یعنی که بروی ستارکانیاند کزان رو و این آن ستارکانند که هر شبی که آفتاب فرو شود ایشان را بتوان دیذن و ایشان از این آسمان هشتم تا بندکی ز بر هر هفت آسمان است وعدد ایشان بسیار است و لکن چون متمدمان خواستند که ایشان را شمار کنند از ایشان صورتها انکیختند جون کوسفند و کاو و شیر و کژدم و ماهی و مانند اینها».
ظهیرالدین ابوالحسن بیهقی در ذیل کتاب صوان الحکمه ابوسلیمان محمدبن طاهر سجزی در ترجمه حکیم حسن قطان چنین مینویسد: کان من تلامذه ابیالعباس اللوکری و کان طبیبا حکیما مهندسا له طبع فی الشعر و له تصانیف منها کیهان شناخت فی الهیئه.
جلالالدین سیوطی در بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه بدینگونه آورده: «حسن بن علی بن محمدبن ابراهیم بن احمد قطان مروزی کنیتش ابوعلی و اهل بخاراست، یاقوت گوید مردی فاضل و در لغت و ادب و طب و علوم متروکه پیشینیان دانا بود، رویت آنان را یاری کردی و به طریقت سابقین راغب بوده، پیری جهان دیده از هرگونه دانشها بهرهمند و بر تمایل به علوم شرعیه متظاهر، او را دکه بود که تطبب را در آن نشستی و از تندخویی مردم را بیازردی و اکر در مداواه علتی پرسشی رفتی پرسنده را ناسزا کفتی، ولادتش به سال ۴۶۵ در مرو بود، هنگام استیلاء غز بر مرو گرفتار گشت، غزان را در آنحال دشنام میگفت و آنان خاک بر دهانش همی ریختند، در رجب ۵۴۸ درگذشت.