مولف این نسخه را بر حسب فرمان میرزا محمدحسین خان مستوفی که در ذیل نسخه از او یاد کرده، نوشته است.
1
2
3
بعد از ادای حمد خالق لوح و قلم الذی علم بالقلم... .
... بالنبی و آله الامجاد.
شمس الکتاب (کاتب نسخه) در پایان نسخه رقم چند سطری دارد.
مولف این منظومه را در سالهای پیری (۹۲۰ق.) برای سید محمدهاشم حسینی (که مادرش به گفته خود او در دیباچه منشور مادرش از قوام سلطان حلی است (و به نوشته ذریعه خواهرزاده او است) سروده است. اما مولف خود میگوید که این منظومه را برای «فرزند ارجمند سعادتمند سیادت انتساب. محمدهاشم المتخلص به هاشمی که والدهاش از اقوام این فقیر است و پدرش از سادات هاشمی و حسینی است» سروده و تصریح میکند که درین زمان یعنی در سال ۹۲۰ق. که این منظومه را میگفته هشتاد و پنج سال از عمر او گذشته است ازین قرار در سال ۸۳۵ق. ولادت یافته است.
در آغاز منظومه در شرح حال خود و داستان خوابی که دیده گوید:
در جوانی بخط بدی میلم/ عشق خط راند از مژه سیلم
بر سر کوی کم قدم زدمی/ تا توانستمی قلم زدمی
از قضا میر مجلسی روزی/ پیشم آمد بسان دلسوزی
قلم و کاغذ و دواتم جست/ بیست و نه حرف را ز حرف نخست
بنوشت و روان بدستم داد/ شدم از التفات او دلشاد
زانکه ابدال بود (و) صاحب حال/ گشته حالش مبدل الاحوال
زین سبب عشق خط زیاده شدم/ دل گرفتار مرد ساده شدم
بعد از آن مدتی برین بگذشت/ عشق خطم از آن و این بگذشت
نیت روزه علی کردم/ قلم مشق را جلی کردم
در خیال این که کار بگشاید/ شه بخوابم جمال بنماید
تا شبی خواب دیدم از ره دید/ که خطم دید و خامهام بخشید
خواب را مختصر نمودم باز/ قصه خواب هست دورو دراز
بیش ازین زین سخن نیارم گفت/ که ندارم مجال گفت و شنفت
بنده سلطان علی غلام علیست/ شهرت خط او زنام علنیست
سنه عمر چون به بیست رسید/ خط سودا ز صفحهام بدمید
رو نهادم بکنج مدرسهای/ بیخیال کجی و وسوسهای
اکثر روزها چو ماه صیام/ روزه میداشتم بصدق تمام
شام در روضه رضا بودم/ سر بر آن آستانه میسودم
چونکه از روضه آمدم بیرون/ پیش مادر شدم بخانه درون
خدمتش را بجان کمر بسته/ در مطلوب خویش در بسته
چونکه در مشق بی حد و بی عد/ شدم القصه شهره مشهد
پیش من گل رخان سیم ذقن/ بهر تعلیم خط بوجه حسن
آمدندی ز دور و از نزدیک/ خواه از ترک و خواه از تازیک
بعد از آن ترک مدرسه کردم/ کس ندیدی بمدرسه گردم
سر نهادم بکنج خانه خویش/ گفتم از سوز سینه با دل ریش
کای دل آن به که ترک خط گویم/ نقش خط را ز لوح دل شویم
یا چنان سازمش کزان گویند/ حرف حرف مرا بجان جویند
بس نشستم بکنج خانه مدام/ حاصل قصه روزها تا شام
مشق را چون قلم کمر بسته/ پس زانوی خویش بنشستم
ببریدم ز خویش و یار و رفیق/ آخر الامر یافتم توفیق
در پایان این منظومه نیز در احوال خویش و تاریخ اتمام کتاب گوید:
بود هشتاد و چار عمر عزیز/ گشته زایل تمام عقل و تمیز
با تو این عذر لنگ از آن گفتم/ ای پسندیده یار ننیهتم
که ز دست بلای شوم فرنگ/ شده بودم ز رنج آبله لنگ
خسته دل در قوی نمانده اثر/ نتوان گفت شعر ازین بهتر
سال اتمام نظم این نامه/ نهصد و بیست زد رقم خامه
بود سال نخست اول سال/ که بآخر رسید قیل و قال
شرح آداب خط زبیش و ز کم/ کردم آخر درین رساله رقم
نوع خط:
تزئینات متن:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
نستعلیق زیبا.
عناوین شنگرف است.
فرنگی ضخیم سیصدرسگ.
تیماجی عنابی رنگ.
ماخذ فهرست: مجلد پنجم، صفحه ۴۱۰۴-۴۱۰۶.
این رساله درباره قواعد خط و تعلیم نستعلیق رموز این هنر.