به دستور محمود غازان خان (۶۹۴-۷۰۳ق.) سروده شده و در روزگار اولجایتو به سال ۷۰۴ق. به انجام رسیده است. (نک: سپهسالار، ۵/ ۳۱۰)
1
2
آغاز افتاده: ... که معنی ایغوز به پیوستن است/ همان عهد با یکدیگر بستن است// لقبهای دیگر بر اصناف ترک/ نهاد و بیان کرد اوصاف ترک//
سخن گفتن خوب و کردار/ نگردد کهن تا جهان است.
کتابت به فرموده آقا میرزا احمدبن عبدالوهاب که در ع۲/ ۱۳۰۵ق. در آن نوشته است که این منظومه مقدمه ظفرنامه است از شرفالدین علی یزدی مولف آن در ۸۲۸ق. ولی میدانیم که مقدمه آن به نثر است نه به نظم.
تاریخ منظوم مغول است براساس جامع التواریخ رشیدی، در آن آمده که غازان خان در ۷۰۳ق. مرده و محمد اولجایتو در ۷۰۴ق. بر تخت نشسته و کتاب به فرمان او ساخته شده است، ستایش محمد اولجایتو و امیر اولوس حسینی و اندرومش خاتون زن اولجایتو و تاجالدین وزیر شیعی در آن دیده میشود.
در آن آمده است:
جهاندار سلطان محمد که داد/ مر او را خدا دانش و دین و داد
بفرمود تا این چنین دفتری/ رهی ساخت بهر چنان مهتری
(گ ۷۵ر سپه)
چو کردند تاریخ را دال ذال/ خرد گفت ازین به ندیدیم سال
که سلطان محمد در او پادشا است/ که دریادل و عادل و پارسا است
نک: سپهسالار، ۹۷پ؛ سنا.
نیز:
کنون من به ارشاد خواجه رشید/ یکی داستان گفت خواهم مفید
غزان خان خداوند عدل و کرم/ که برداشت آیین بخل و ستم
یکی قبه در شام تبریز کرد/ که انسان نه کسری نه پرویز کرد
چند تاریخ منظوم دیگر هم در تاریخ مغول هست که بعنوان مجموعه آورده شده است.