«ایا بیاض بیا بشنو از زبان قلم حکایتی که تویی بر ضمیر دل محرم، یکم بخانه ویرانه گذار افتاد که دیده بودمش از پیش همچو باغ ارم».
«بعید حضرت حجت شد این قصیده تمام بسال مهد همایون صاحب خاتم، بعهد عدل شهنشاه ناصرالدین شاه مهین خدیو جهان شهریار ملکت جم، مکرر است قوافی درین قصیده لیک روا بود که شکر در شکر شود مدغم»؟
محل کتابت نامعلوم است.
نوع خط:
تزئینات متن:
نوع کاغذ:
تزئینات نسخه:
نستعلیق.
عنوانها و نشانیها قرمز (بدون عنوان)؛ اندازه متن: ۱۳*۷سم.
ترمه آهار مهره شده.
دارای یک بازوبندی مذهب با زمینهی طلایی ساده که در جوف آن نام اثر به رنگ قرمز: «قصیده بنده درگاه» نوشته شده و با طلا دندان موشی شده است. برگها مجدول به طلا، شنگرف و لاجورد و مرکب مشکی و نیز دارای کمندکشی طلایی و مشکی است.
4
نسخهی نفیسی است.
ماخذ فهرست: جلد ۲/۴۰، صفحه ۲۹۲ - ۲۹۳.
قصیدهای ادبی در ۵۰ بیت است که در سال ۱۳۰۳ق سروده شده است و آن حکایتی تمثیلی در قالب گفتگویی زیبا از زبان قلم است که شاعر در آن از باغی (باغ جوانی) که اکنون خراب شده با افسوس سخن به میان میآورد: تو گفتی از وی عشرت نمیشود منفک چنان که با وی فترت نمیشود منضم، بیا بگویم کامروز حال او چونست چنان سرای که سی سال پیش دیدستم ... بسوخت حاصل پنجاه ساله زحمت من بیک کرشمه و یا خود ... فروختم، مرا که خامه بچندین زبان سخن میگفت دو لب نهاده بهم همچو مردم ابکم، زبان خامه چو این داستان بنامه رساند بخواند نامه بمشتاقی این سخن در دم، به دلنوازی آن دو، دو گفت از سر شوق کزین سپس نه غم آید فرازمان، نه الم. بر اساس نوشتهی سید احمد دیوان بیگی شیرازی در حدیقه الشعراء (ج۳، ص۱۶۴۵)، علی مشتاقی نائينی شغل روزنامهنگاری دولتی داشته و روزنامههای اخبار که چاپ میشد به خط او نوشته میشد، البته در بیتی از این قصیده ضمن اشاره به نام «عباس» گویا به «وزیر داخله» بودن خود نیز در عصر ناصری اذعان دارد: قوام دولت و ملت خدایگان عبا سکه باری النسمش داد برتری نسم، وزیر داخله ملک شهریار عجم امین شاه و خداوندگار اهل قلم، بهمت از همه سروران ملک اعلی بخدمت از همه چاکران شاه اقدم.